دختری هستم که به دلیل زیبا نبودن خواستگار ندارم چه کنم؟

من دختری 21 ساله هستم وقتی دبیرستانی بودم زیاد خواستگار داشتم بخاطر درس خوندنم اونارو رد کردم و فکر میکردم اگر سنم بیشتر بشه خواستگارای بهتری پیدا میکنم ولی متاسفانه خواستگار ندارم من فقط تا دیپلم درس خوندم بعد خانه دار شدم خیلی پشیمونم که درس رو ادامه ندادم و دیگه به دلیل خاصی نمیتونم درس بخونم من در شهرستان کوچکی زندگیز میکنم که اداب و رسوم بدی داره اگه دختر سنش به بالای 20 سال برسه مورد تمسخر فک و فامیل قرار میگیره بخصوص اگه درس نخونه الان من با اینکه سن انچنانی ندارم ولی دچار افسردگی شدم نمیدونم چرا نمیتونم یه ادم خوب که منو بخواد رو واسه ازدواج انتخاب کنم کسی نیست که منو بخواد هیشکی منو نمیخواد نمیدونم چیکار کنم همه ی فامیلام دخترای اونا ازدواج کردن وقتی مهمونی میرم فامیلام مسخرم میکنن میگن بابا ترشیده شوهر کن بعضیا میگن شوهر گیرش نمیاد میترشه و از همه بدتر طرز فکر خانوادم انقد پایینه که حرفاشون جیگرمو آتیش میزنه مادرم هرروز میگه برو شوهر کن شوهر کن تنهامون بزار بعد میوفتی رو دستمون بعد که چیزی نگفتم میگه کسی که تورو نمیخواد تا حالا خواسگار نداشتی..... بخدا انقد دلم واس خودم میسوزه بهصی شبا انقد گریه میکنم نمیودونم چیکار کنم توروخدا بگین چیکار کنم البته از نظر ظاهری یه ادم معمولیم خیلی دختر خانه دار و نجیبی هستم همه اینو میگن و تاحالا نزاشتم هیچ پسری بهم حتی یه ناخنک هم بزنه کاملا پاکم ولی کسی منو نمیخواد کمکم کنید

سلام دختري 28 ساله هستم و دانشجوي ترم ششم دكتري.مدرس مدعو دانشگاه هستم و تا حالا به هر چي كه تو زندگي خواستم رسيدم ولي تا به حال خواستگار نداشتم. قبلا همش سرم به درس گرم بود اما الان تنهائي اذيتم ميكنه و نياز دارم همدم داشته باشم. موقعيكه تو جمع خانوادگي حاضر ميشم بخاطر ازدواج نكردنم مورد تمسخر قرار ميگيرم و عذاب ميكشم. تو رو خدا كمكم كنيد.

سلام منم دختری 25 ساله ام و خواستگاری هم نداشتم از این بایت هم ناراحتم چون تویه خانواده ای هستم که بابام زیاد اخلاقه خوبی نداره یعنی زیاد اجتماعی نیست درست و واضح نمیتونه حرف بزنه وقتی حرف میزنه اصلا ادم خجالت میکشه اون جایی که بابام حرف میزنه باشه و هیچی نگه به نظره خودم پسرا دنباله دخترایی هستن که اول به شخصیت بابا توجه میکنن که بدونن پدر زنه ایندشون چجوریه که فردا رفتن جایی با افتخار سرشو بالا بگیره و بگه این پدر زنه منه.نمیدونم تمام دخترای فامیل بخاطره اینکه باباشون اخلاقه خوب داشته وضع مالی انچنانی هم نداشتن ولی بخاطره اخلاقه بابا و خوش برخورد با خانواده پسر باعث شده به دختراشون خواستگار بیاد پس مقصر من چیه که بابای من اینجوری شده شما بگید و این خیلی زجرم میده بعضی وقتا به مامانم میگم ادم قحطی بود بااین مرد ازدواج کردی مامانم چی میتونه بگه غیر از غصه ما دوتا خواهرام خداروشکر عروس شدن بعداز عروسی خواهرام اخلاقه بابام به کل تغییر کرد بدتر شد نمیدونم چرا این خیلی زجر اوره برام.همش حرفای خوبی درمورده من نمیزنه من که یه دختره دم بخت هستم نباید جلوی هرکس یا فامیل حرفه بد بزنه شاید پسرای فامیل میخان بیان خواستگاری اگه واقعا فکر کنن اونجوری که بابام درموردم گفته درست باشه صد ساله دیگه ام نگاهم نمیکنن دختره بدی نیستم تعریف نکنم تحصیل کرده خوش اخلاق نمیدونم چرا بابام اینطور رفتاره بدی داره به خداهم امیدوارم کمکم کنه من همیشه به اون توکل دارم. من تمام دردودلای شماهارو خوندم هیچکدومتون مشکلش مثله من نبود اولش خدارو بخاطه سلامتی ای که بهمون داده شکر میکنم واقعا همه چی پیدا میشه غیر از سلامتی ولی بازم بخاطره این مشکلی که دارم خیلی ناراحتم یهراهنمایی میخام یعنی من ازدواج میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام من الان تقریبا 28 سالمه و تو خانواده نسبتا خوب و کارهم وجه اجتماعی بالایی داره.من هم به خاطر اینکه سنم بالارفته تو چش مادر و پدرم یه دختر زشت محسوب میشم ولی تو بچگیا خوشگل ترین دخترفامیل بودم.خلاصه هر خواستگاری که می اومد با هزار زحمت و گریه رد میکردم ک این خوب نیس.خلاصه ظاهرمو کسی متوجه نمیشداماپیرشده بودم موهام تقریبا سفید.دیگ بی رمق...بالاخره بد رفت و آمدها مجبورشدم با یکی ازآشناهای پدرم ازدواج کنم ک البته همه چی شون عالیه ولی خوب من خیلی مرددبود.اینو برای شما میگم ک حس میکنین چهرتون خوب نیس.با اینک خانواده همسرم از لحاظ فرهنگی مد زیبایی از خانواده من بهترن.اما همیشه میگن زیبا ک چ عرض کنم ی حوری نصیبمون شده باورم نمیشه من همون دخترم ک احساس میکردم چون چهرم زشت شده خواستگارندارم.فقط و فقط خدا.ب خودتون ایمان اشته باشین و بدونین خداهست.پس با گریه در پیشگاه خداب آرامش برسین.

سلام من دانشجوی پزشکی هستم و دوست دارم که ازدواج کنم ولی دوست ندارم با کسی که تحصیلاتی کمتر از فوق لیسانس داره ازدواج کنم خواستگار هم دارم ولی خانواده ام حتی اجازه ی اومدن رو هم بهشون نمی دن و گاهی اوقات خودم هم به خاطر تحصیلات و شغل ایشان راضی به آمدنشان نیستم برام دعا کنید کسی با خصوصیاتی که می خوام و همچنین مهمتر از اون با ایمان باشه بیاد و فقط هم یک نفر بیاد تا من توی دوراهی انتخاب نباشم!!! با تشکر

سلام دوستان گلم فقط به خدا توکل کنید منم 26 سالمه ولی هیچ خواستگاری نداشتم ولی همه امیدم به خداست

همه ازخداکمک میخوان زندگی خودشونوواگذارمیکنن به خداپس چرایکی خوشبخت میشه یکی بدبخت چراهمه به این دنیافکرمیکنن ماکه یه روزمیمیریم پس چرابیشترمردم گناه میکنن بخدامن دخترایی دیدم وقتی ازمدرسه اومدن سوارتاکسی میشن که برن خونه ولی یانمیان یااگه اومدن حتی خانوادش قبول نمیکنه این عدالت نیست که یه دختروبدبخت کنن بعداون پسرایی که خودشونوادم حساب میکنن باخوشی زندگی کنن اون مردایی که میگن ماباغیرتیم چراهرجامیرن میگن زنم این کارومیکنه فیلم ازش میگیره به دوستاش نشون میده که چی بشه برای دوستم یه اتفاقی افتادهمه توی بدترین شرایط تنهاش گذاشتن بابام گفت حق نداری باهاش دوستی کنی ولی اون دخترهیچ گناهی نداشت الان ازدواج کرده میگه اصلانمیتونم باهاش باشم بعدازاون اتفاق بیچاره خیلی ترسیده میخوادازش جدابشه یکی ازپسراگفت من اگه زمان امام حسین بودم ازیارانش میشدم برگشتم بهش گفتم الانم میتونی ازیارانش باشی فکرمیکنی امام حسین تورونمیبینه پس چراگناه میکنی چطوری غیرتت اجازه میده دوستات به عکس مامان وخواهرت نگاه کنن تواگه اون زمان بودی دشمن امام حسین میشدی فقط سکوت کردپسراوقتی کم میارن یاسکوت میکنن یابحثوعوض میکنن من به خدااعتمادارم ولی وقتی میبینم یه دختربی گناه روبخاطرکارنکرده مجازات میکنن داغون میشم نمیتونم فقط به خوشبختی خودم فکرکنم

همه دختراازدواج میکنن ولی من ازهمه ادمامتنفرم ببین باخودشون بازندگیشون چیکارکردن شماتوی این زمانه بدادم خوب سراغ دارین که باهاش ازدواج کنیم

salahe khoda b harchi hast hamoone age oun nakhad ma nmitoonim kari konim pas ishala akhar aghebate hamaro khtme b kheyr kone amin

سلام
من نمی خوام که از خودم تعریف کنم ولی کسی بودم که خواستگار فراوان داشتم با اینکه دو ساله ازدواج کردم بازم از خواستگار آسایشم گرفته شده زندگی به این چیزها نیست انسان باید زندگی کند و از انچه خدای متعال برایش فراهم نموده نهابت بهره را ببرد قدر خودمون و زندگیمون رو بدونیم
با ارزوی موفقیت

سلام
این مطلب رو از کس دیگری شنیدم و خیلی به دلم نشست دوست دارم با شما هم در میان بگذارم، کسی می گفت که دختری که دچار منگلیسم بود به دکتری گفت که چرا خدا من رو این طور آفرید (این افراد دارای سری بزرگتر از حد معمول هستند)و صحبت هایی از این دست که چرا من زشتم، آقای دکتر گفت بیا با هم نقاشی بکشیم، بعد از اتمام نقاشی ها از دختر پرسید کدام نقاشی قشنگ تر است نقاشی من یا تو؟ دختر گفت نقاشی من، دکتر گفت چرا؟ دختر گفت چون من کشیدم، دکتر گفت دختر گلم تو هم نقاشی خدا هستی و وقتی خدا به تو نگاه می کند کیف میکند از نقاشی که کشیده است.
خدا ما را در رحم ها صورتگری کرده است و به نقاشی خود می بالد، زیبایی یک امر نسبی است نه مطلق، بستگی دارد که خود را با چه کسی مقایسه کنیم، شاید کسی که در ذهنتان خود را با او مقایسه می کنید زیباتر از حد معمول است، شاید خواستگار نداشتن شما دلایل دیگری دارد که شما به آن بی توجه هستید و امر زیبایی آنقدر شما را درگیر کرده که به مسائل مهمتری بی توجه هستید. از آنجا که دست روی دست بسیار است، هرقدر که خود را زیبا کنید زیباتر از شما پیدا خواهد شد و شوهری که به خاطر زیبایی با شما ازدواج کند ممکن است به سراغ دیگری برود، توکل به خدا و درخواست ا زاو که راه درست را به شما نشان دهد بهترین راه است. به خدا اعتماد و توکل کنید.

به نظر من این روزا حتی زشت ترین پسرا هم دنبال دخترای زیبا هستند.انقدر دخترای آرایش کرده و دماغ عملی و...... تو خیابون میبینن...
بیچاره دخترایی مثل من که نه وضع مالیشون خوبه نه قیافه ی خوبی دارن.باید برن بمیرن بهتره....
اونوثت دخترایی که صد تا دوست پسر دارن خواستگار دارن.نحصیل کرده با اخلاق خوشتیپ پولدار...:(((((((((((((((((((((((((((((
خدایا من چیکار کنم از دست این بنده هات.منو بکش راحتم کن...