ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

عفیفه : چگونه خیانت همسرم را ببخشم!

 

متن سوال:

سلام.تشکر میکنم از سایت مفیدتان.

خانمی  هستمم45 ساله وخانه دار  دو پسر دارم که فرزند  بزرگم همسر عقد بسته دارد و تا چند وقت دیگر  عروسی میکند .من وهمسرم27 سال  عاشقانه زندگی  میکردیم با اینکه مشگلات فراوانی را پشت سر  گذاشتیم ولی رابطه امان همواره صمیمی  بودطوری که همیشه حسادت حسودان را بر می  انگیخت اما من چون بسیار مذهبی هستم توکلم  به خدا بوده و هست و هر کاری را برا ی رضای  خدا انجام میدهم مشگل و سوال من مربوط به 

خیانت همسرم است 10 ماه قبل متاسفانه اتفاقی  فهمیدم شوهرم حدودا 7 ماه است که زنی را به  عقد موقت خود در اورده و پنهانی و با دروغ  وفریبکاری مراتنهامیگذاشت وبا او گردش و  رستوران میرفت البته قسم خورده که رابطه  خصوصی نداشته ولی همین میزان پنهانکاری و  خیانت مرا درهم شکسته وبیمار روحی شده ام شب  وروز گریه میکنم از زندگی سیرم وبیقراریم  تمامی ندارداو میگوید اشتباه شده حتی  نمیگوید اشتباه کرده ام میگو ید هر چه بوده  تمام شده ببخش فراموش کن و بی خیال زندگیت را  بکن همین ولی من نابود شدم اعتمادم از  او و  همه سلب شده مشگل من این است که هر کار میکنم  نمیتوانم فراموش کنم و او را ببخشم قصد دارم 

تا ماه اینده او وخانه را ترک کنم و به خانه  پدرم بروم با اینکه خیلی خیلی برایم سخت است  که بعد از این همه سال استقلالم را از دست 

بدهم ودچار تغییرات زیاد و ناگهانی بشوم اما  چاره ای ندارم دیگر نمیتوانم دوستش داشته  باشم و به او اعتماد کنم مخصوصا اینکه هیچ  تلاشی برای جبران نمیکند ومثل همیشه بشدت  درگیر کارش و مشگلات مربوط به ان است و  میگوید اگر تو را دوست نداشتم ان قضیه را  تمام نمیکردم ولی من با شروع خیانتش مشگل  دارم که چرا؟ خدا میداند من برایش چیزی از  عشق و اطاعت وسازگاری کم نگذاشتم ولی او به  دنبال هوس پیری پشت پا به 27 سال عشق وزندگی  زد دردناکتر اینکه اخیرا در جروبحثهایمان با وقاحت میگوید کار بدی نکردم خیانت نکردم  صیغه کرده ام خوب کاری کردم به تو ربطی ندارد  والبته موقع عصبانیت غیر مستقیم مرا تحریک  به جدایی و رفتن میکند که هدفش را میدانم او  میخواهد ترکش کنم بدون اینکه از اموالش چیزی  بعنوان حقم به من بدهد

من  باید چکار کنم؟ بمانم یا بروم؟ چگونه بر غم  واندوه جانکاهی که تحمل میکنم فایق شوم؟ایا  همینکه همسرم زنی را صیغه کرده و بظاهر محرم شده کافیست وتوجیه خیانت بی وفایی ودروغها  وپنهانکاریش میشود؟دروغهایی که به من گفته  و مرا فریب داده تنها گذاشته حقوقم را  نادیده گرفته و رفته با زن غریبه خوشگذرانی  وگردش گناه نیست؟من که 27 سال به پایش نشستم و  شریک غم وشادی ونداریش بودم حقی ندارم؟صرف  صیغه محرمیت مجوز همه این ظلمها وبی انصافیهاست؟ایا خداوند راضی به اشکها و  دلشکستگیهای من و امثال من است؟من از شدت  افسردگی و اندوه بارها تصمیم به خودکشی  گرفتم که به لطف خدا اعتقادات مذهبی ام مانع شد به نظر شما باید چکار کنم؟ همه باورهایم  زیرورو شده ایا عقد موقت را خدا برای امثال شوهر من قرار داده که بعد از این همه سال رنج  وزحمت و وفاداری همه زندگی و عشق را نابود  کرد ان هم به بهانه حکم خدا که صیغه را حلال  شمرده پس چرا پنهانی ؟چرا با دروغ و  فریب؟لازم به ذکر است من راز همسرم را نزد  احدی فاش نکرده ونخواهم کرد و همین موجب شده  رنج مضاعفی را متحمل شوم شما را بخدا کمکم  کنید پاسخ مفصل بدهید خیلی درمانده ام وبرای  ترک همسرم ان هم بدون طلاق بسیار مردد میشوم 

از طرفی هم هرگز قادر به بخششش نیستم نگران  لطمه روحی هستم که با رفتن من فرزندانم دچار  شوند البته انها هرگز علت واقعی رفتنم را  نخواهند فهمید .کمکم کنید  از هر مرکزی کمک  خواستم  در این 9 ماه کسی هنوز پاسخم را نداده 

امکان مشاوره حضوری نیز ندارم همسرم هم حاضر  به مشاوره وهمکاری نیست لطفا سریعا پاسخ  دهید دلشکسته درمانده ای را از بلاتکلیفی  نجات دهید

با عذرخواهی از پرگویی ام خدانگهدار اجرکم 

عند الله

 

پاسخ مشاور دینی ما سرکار خانم زوارزاده (استاد حوزه)

با سلام

چقدر از خواندن حرف های شما دلم گرفت ... و چقدر افسوس خوردم ... به شما حق می دهم که اینقدر دلشکسته و غمگین باشید.

می دانم که روزهای سختی را پشت سر می گذارید و می دانم که روحتان خیلی ازرده شده و شاید هیچ کاری از طرف همسرتان نتواند این همه رنج را جبران کند...

ممنون که برایمان از احساساتتان گفتید حرف های شما خیلی به ما کمک کرد تا بتوانیم بیشتر با روحیات شما آشنا شویم و بیشتر به کمالات و بزرگی شما پی ببریم. شما با رازداریتان به ما ثابت کردید که چقدر می توانید با تمام احساساتی بودنتان منطقی برخورد کنید

اما شما از 27 سال عشق و محبت حرف زدید از 27 سال کنار هم بودن حرف زدید از دو فرزندی گفتید که ثمره ی این 27 سال زندگی موفق است . فرزندانی که تصمیم امروز شما می تواند بر زندگی و آینده ی آنها تاثیر بگذارد. می دانم که همسرتان اشتباه بزرگی انجام داده اشتباهی که اگر شما زن با درایت و مادری فهمیده نبودید ، با بر ملا کردن راز همسرتان تا همین حدش هم ، زندگی فرزندانتان را به مخاطره انداخت...

مثلا فکر کنید عروس شما با شنیدن ماجرا ،چه قضاوتی درباره ی شما و پدر شوهرش و حتی همسرش خواهد کرد... و خیلی مسائل حاشیه ای دیگر که اگر شما رازدار نبودید می توانست امروز گریبانگیرتان باشد... اما شما نشان دادید که چقدر همسر فهمیده و مادری نمونه هستید . نشان دادید که خودخواه نیستید و نشان دادید که بر خلاف آنچه می گویید هنوز همسرتان را دوست دارید و هنوزنمی خواهید آبرو و عزت  خانواده تان را بخاطر یک اشتباه از بین ببرید که اینها همه نشان عشقی است که به زندگیتان دارید .

شاید برای همین است که همسرتان نمی خواهد خودش هم باور کند که چقدر در حق چنین همسری ظلم کرده.

 همیشه انکار ادم ها از این نیست که بخواهند گناه خود را توجیه کنند بلکه گاهی می خواهند اصلا باور نکنند که چنین گناهی کرده اند . شاید همسرتان دلش می خواهد زمان به عقت برگردد و اینبار به هوسش و به وسوسه های آن زن جواب رد بدهد و این روزی را نبیند که شما اینقدر افسرده و ناراحت شوید...

شما می توانید او را نبخشید و با قلبی پر از کینه به خانه ی پدری بروید و با زندگی 27 ساله تان قماری بزرگ کنید. قماری که مطمئنا برنده ای نخواهد داشت و نه تنها همسرتان بلکه فرزندانتان و حتی خود شما هم بازنده این قمار هستید . چون از بین بردن پایه های زندگی می تواند آواری .و سیلی به راه اندازد که همه را با خود به جهنمی ببرد که انتهایش معلوم نیست... شما می توانید انتقامی سخت از همسرتان بگیرید اما مطمئن باشید که این اتش زیر خاکستر می تواند خیلی ها را با خود بسوزاند مثلا پدر و مادر شما ، که شاید در این سن دیگر توان تحمل مصیبت از بین رفتن زندگی فرزندشان را نداشته باشند .....

پس دوست عزیزم از شما می خواهم همانطور که 27 سال در سخت ترین سختی های زندگی تان بهترین تصمیم ها را گرفته اید اینبار به آن بخشی از احساسات خود که می خواهد زندگی تان حفظ شود، اهمیت دهید و منطقی تصمیم بگیرید...

منطقی که شما را بزرگ خواهد کرد.

همانطور که تا الان بزرگی خود را نشان دادید دستتان را روی قلبتان بگذارید و از خداوند گشایش قلبتان را بخواهید . از خدا بخواهید که قلبتان بزرگ شود به بزرگی خودش ! به بزرگی و رحمانی خداوندی که تمام عمر ستار العیوب ما بوده و هیچ گاه ما را نه تنها رسوا نکرده بلکه همیشه بخشیده و فرصت جبران داده ...

 

پس شما هم می توانید همسرتان را ببخشید . می توانید بخاطر 27 سال زندگی و 27 سال عشقی دو طرفه از گناهی بگذرید که شاید مقصر صد درصد نبوده ! شاید برایش دام پهن شده ! شاید خودش هم هنوز باورش نمی شود که با زندگی اش و عشق شما چه کرده...

پس لازم است که خود را آرام کنید . شما می توانید با فکر کردن به حکمت های نهان این قضیه خود را آرام کنید...

مثلا شاید به مرور زمان خوبی های شما در چشم همسرتان بی رنگ شده بود و این اتفاق باعث شد همسرتان خوبی های شما را بیشتر ببیند و بیشتر قدر شما را بداند و متوجه شود که بیرون از دایره ی خانواده اش خبری نیست ! و زنان دیگر آنطوری که می نمایانند هم نیستند و ... و شاید این اتفاق باعث شود که همسرتان همیشه پیش خوبی های شما شرمنده باشد و ... و خیلی شاید ها و حکمت هایی که به عقل و ذهن ما نمی رسد اما خداوندی که تا امروز نگهبان زندگی و قلب همسرتان بوده بهتر می داند...

درست است که گفتید همسرتان تازگی ها از کارش دفاع می کند اما این را هم گفتید که ابتدا از شما می خواسته که او را ببخشید پس اصرار شما بر نبخشودن او و سرزنش های شما باعث شده که او را به لجبازی وادارید و حرمت های بینتان شکسته شود . پس باید هر چه زودتر تکلیفتان را با خود مشخص کنید اگر قصد زندگی دارید این راه شما را به هدفتان نمی رساند و باعث می شوید که روز به روز از همسرتان دور و دورتر شوید . پس بر احساسات خود غلبه کنید و نگذارید وجهه خوب و بیست و هفت سال فداکاریتان شکسته شود. نشان دهید که در سخت ترین شرایط هم شما حرمت ها را حفظ می کنید و او را شرمنده خوبی های همیشگی تان می کنید. الته این نکته را هم بگویم که نباید انتظار داشته باشید او همیشه جلوی شما سرشکسته و سر به زیر باشد! واقعیت این است که اگر غرور مرد را بشکنید و اصرار داشته باشید که او را خوار کنید و بخواهید او را در مقابل خود بشکنید شاید موفق شوید اما چیزی که به آن می رسید مرد دلخواهتان نخواهد بود زیرا غرور و عزت را از مرد بگیرید دیگر مردانگی ندارد و دیگر به بند کشیدنش افتخاری نخواهد بود!

پس دوست عزیزم

نفسی عمیق بکش و چشم هایت را ببند و تصور کن که اگر این خطا از پسرت سر می زد و یا حتی از برادرت سر می زد چه توقعی از عروست داشتی ؟ چه توقعی از همسر برادرت داشتی؟ حتما توقع داشتی که آنها از خطای او بگذرند . پس شما هم بگذرید .

 باور کنید که همسرتان روزهای خوشی با آن زن نداشته که اگر داشت او را رها نمی کرد!

پس شاید او هم ، حتی بیشتر از شما رنج یک هوس زودگذر را کشیده و برای همین دوباره به آغوش خانواده اش برگشته . پس فرصت دوباره شما تنها به او نخواهد بود . شما به خودتان هم فرصت دهید تا دوست داشته شوید فرصت دهید تا با جبران کردنش و با محبت هایش رنگ تازه ای به زندگی 27 ساله تان بدهد . بگذارید بداند که چقدر انتخاب درستی کرده و چقدر شما لایق دوست داشتن هستید. بزرگی کنید تا در چشمش بزرگ شوید.

من نمی گویم که ناراحت نباشید می گویم احساس خود را مدیریت کنید یعنی مثل همیشه خوب باشید و در مقابل فرزندانتان پدرشان را بستایید اما در خلوت هایتان به آرامی در حالیکه سرتان را بر سینه اش گذاشته اید از رنجتان بگویید بگویید که چقدر روزهای تلخی برایتان بود بگذارید اشک های شما را با گرمی دستانش پاک کند . بگذارید و به او فرصت دهید تا قلبتان را دوباره بدست اورد. خود را از محبتش و از آرامش زیر یک سقف بودن محروم نکنید.

 

می خواهم حرف هایی بزنم که به هر کس نمی توان گفت تنها به شما که زنی پاک و با اعتقاد هستید می گویم زیرا هضم این حرف ها برای هر کسی ممکن نیست . اما با خواندن سخنان شما دریافتم که شما توانایی درک این سخنان را دارید :

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

زن باید آنقدر آزاده باشد که حتی به علاقه همسرش نیز وابسته نباشد و خداوند دنیا را محل امتحان قرار داده نه محل تغذیه نفس سیری ناپذیر، و باید تا لحظه ای که زنده ایم یادمان نرود که حکم الهی را بر خواسته دل خود ترجیح دهیم وتسلیم امر الهی باشیم

بارها آموخته ایم درجایی که...حکم می دهند که در ازدواج موقتِ مرد رضایت همسر او شرط نیست زنان باید از این حکم بطور ضمنی بفهمند که همسرشان جز امانت الهی نیست ونباید انحصار طلب باشند 

و بالاتر از آن نباید به اینکه تنها  محبوب همسرخود باشند دل ببندند و برای آن بجنگند زیرا این یعنی بردگی، بردگی چی؟ بردگی محبت!  

نتیجه ای که حاصل میشود چیست؟روحشان آرامش میابد؟ نهنتیجهغفلت از حق تعالی ودستورات حضرتش، خودخواهی و خودکامگی و چشم بستن به نیاز های همنوعانشان، نگرانی دائمی برای نرفتن همسرشان به سوی زن دیگر ،راضی شدن به درمعرض گناه قرار گرفتن یا لااقل محرومیت زنان دیگر  و گاه شوهر از برآورده شدن نیازهایشان خواهد بود

این خواسته انحصارطلبانه جز دلمشغولی دنیا نیست چرا که (یوم یفر المرء من اخیه , وامه وابیه , وصاحبته وبنیه) شوهر و منحصر بودن محبت شوهر به زن, دردی از او دوا نمی کند بلکه تسلیم به امر الهیست که به درد او می خورد

ما اگر نخواهیم به این احکام بیندیشیم وتسلیم آنها باشیم اسما شیعه امیرالمؤمنین و رسما شیعه شیطان هستیم

باور آزادی مرد در ازدواج موقت یا مجدد نکته ای تربیتی نیز برای زنان دارد و آن اینکه حق مسلم مرد را بازور وبهانه گیری و پلیس بازی نمیتوان ونباید از او گرفت

اگر کسی در پی محبت و جای دیگر نرفتن دل شوهر است راهش کسب هنر خوب همسرداری کردن است

گرچه به نظرم حرص این امور فانی را زدن برای خواهش دل خود نیز بیهوده است وقتی به زحمتش می ارزد که حتی خوب همسرداری کردن نیز برای به انحصاردرآوردن محبت شوهر نباشد بلکه برای رضای خداوند باشد

چرا که سه خاصیت دارد

(اولتلاش ما در آخرت نتیجه دارد 

(دوماگر باهمه تلاش موفق نشدیم سرخورده نمیشویم 

(سوممبتلا به حرص زدن نمیشویم چون وظیفه خود را انجام داده ایم

و نتیجه را به خداوند واگذار کرده ایم.  

دوستان را در این بحث که ظاهرا به آزمون خفیّ ایمانها تبدیل شده  به آرامش وتوجه به مرگ که قطع تمام علایق و تنها ماندن با صورت و نتایج اعمال است دعوت میکنم و دقت به این موضوع برای همه مؤمنین از همه ادیان, نه احتیاج به دلیل و برهانهای پیچیده دارد ونه تخصص در روایت وتفسیر میخواهد . برای آزاد کردن عقل از احساسات وهیجانها که اولین منزل رسیدن به حقیقت است خوبست لحظه ای به مرگ بیندیشیم وآنرا به خود نزدیک ببینیم در چنین شرایطی گویی یکباره از قید تعلقات نفس که منشأ لجاجت وحق ناپذیری هستند آزاد میشویم وآنگاه تازه در کلاس اول دین میتوانیم حکم خداوند وسیره معصومین را به تعقل وتحلیل بنشینیم .

حرف آخر:

دوست با ایمان خودم . شما گفتید که " بسیار مذهبی هستید و همیشه توکلتان به خدا بوده" پس این بار هم به او توکل کنید و در این شب های عزیز ماه رمضان آرام شدن قلبتان را از او بخواهید . از او بخواهید که از این امتحان سخت هم سربلند بیرون بیایید. شاید پاداشی بزرگ انتظار شما را می کشد پاداشی به بزرگی قرب او .... پس این فرصت را از خود نگیرید که پیش خداوند با گذشتتان و حفظ زندگیتان عزیز شوید و از بندگان مقربش باشید. ان شاالله

 

والسلام      

 

 

    

نظرات

میهمان (تایید نشده)
06 خرداد 1394

سلام ممنون از پاسخگوییتان اما در اظهار نظر اینجانب حتی یک کلمه توهین و تحقیر وجود نداشت و هنوز نمیدانم چرا نظرم را در اینجا نیاوردید!

رضا (تایید نشده)
02 خرداد 1394

به نظرم خيانت بعضي جاها خوبه تا زنان يكمي به ما مردا بيشتر برسند

میهمان (تایید نشده)
04 خرداد 1394

آقای محترم
واقعا براتون متاسفم که برای رسیدن به خواسته ها و برای باز شدن عقده حقارت و توجه بدترین راه غلط یعنی خیانت نامردی و فریبکاری در ذهنتونه.تجربه نشون داده خیانت نه تنها مشکلی رو حل نمیکنه بلکه ریشه خانواده و روابط زن و شوهر را میسوزونه و رنج جانکاهی رو به همه تحمیل میکنه ..حالا اگه باور ندارین امتحان کنید ولی بدونین بعضی اشتباهات هرگز جبران نمیشه....افسوس ....افسوس

لیدی (تایید نشده)
02 خرداد 1394

در این دنیا ارزشمندترین هدیه خداوند به انسان قلب و روحو عاطفه هست ..و مومن واقعی هیچ وقت نباید کاری بکنه که به قلب و روح انسانی دیگر لطمه بزنه...در نظر من صیغه در هیچ شرایطی توجیه پذیر نیست..گناه محض...گناه محض...از خدا بترسین...ای مرد نامرد همونطوری که بهترین های یک زن رو نابود کردی خداوند هم بهترین های دنیای تو رو نابود خواهد کرد و ای زنی که حاظر میشی آیینه دق زنی دیگر چه در خفا و چه آشکار باشی...بهترین های خودت روزی از تو گرفته خواهد شد...و حاالا اگه تو قلب و روح و عاطفه ای برات باقی نمونده باشه...حتما دلبستگی غیر از اینها مانند فرزند یا پدر و مادر...داری.شک نکن عزیزم از دست خواهی داد..از خدا بترسین و با قلب و روح وروان زنی اینچنین بازی نکنید

سید مصطفی سجادی (تایید نشده)
01 خرداد 1394

سلام
مشکل جامعه نسل قبل و جدید اینه که فقط به حقوق زنان اهمیت میدهند حتی اگه مردی بشنود مرد دیگری زن دوم یا سوم چه دائم چه موقت گرفته به سرزنش او میپردازد
در قرآن تعدد زوجات رو از دو شروع کرده نه یک.
سیستم تک همسری و سخت گیری در امر ازدواج توسط دختر و خانواده دختر باعث افزایش سن ازدواج و افزایش بانوان مجرد در جامعه شده است که این خود باعث افزایش فحشا و سواستفاده از این بانوان میشود چه این بانوان بخواهند چه نخواهند.
مورد بعد بوجود آمدن پدیده ای به نام دوست دختر و دوست پسر است که هیچکدام منجر به ازدواج درست و محکمی نمیشود که هیچ در اکثر موارد برای هردو طرف مشکل ایجاد میکند و باعث میشود زندگی که دوست دارند از هم بپاشد به هر شکل ممکن است غیرت مرد باشد یا حسادت زن.
رابطه قبل از ازدواج از نظر اسلام به هر نحو نکوهش شده است
حال خانواده دوطرف از این دوستی آگاه باشند یا نباشند این روابط درست نیست ودر جامعه اسلامی جایی ندارد
نتیجه اینکه اگر خانواده، جامعه و آینده فرزندانتان برایتان مهم است پدیده دوست پسر و دوست دختر بازی رو از جامعه حذف کنید و سیستم چند همسری را ترویج دهیم تا به مشکلات بیشتری برنخوریم مشکلاتی مثل فحشا بوجود آمدن بی اعتمادی در درون خانواده ها مخصوصا همسران جوان.
با تشکر

میهمان (تایید نشده)
06 خرداد 1394

اقای سید مصطفی
سلام.فرمایش شما در مورد مذمت پدیده دوست دختر و دوست پسر کاملا درست است ولی میشه لطفا توضیح بدید بر چه اساسی توصیه به ترویج چند همسری کردیدو با کدام منطق و دلیل میفرمایید با چند همسری همه مشکلات فسادو فحشا حل میشود؟بهتره بیشتر مطالعه و فکر کنید.نکنه با نظرات عجیبتون بخواین ابروشو درست کنین ولی چشمشو کور کنید!!!!

اكرم (تایید نشده)
23 ارديبهشت 1394

من ٢ ساله ازدواج كردم ١ سال هم نامزد بودم
متاسفانه ٥ ماه بعد نامزدي متوجه شدم شوهرم بهم خيانت ميكنه
وقتي متوجه شدم ازم معذرت خواست گفت دوست دختر سابقش بوده
من بخشيدم ولي فراموش نكردم
بعد از عروسي كتوجه شدم با يكي ديگه رابطه داره
حتي تو ماه عسل كه رفته بوديم بهش زنگ زده و ابراز دل تنگي كرده
من نتونستم فراموش كنم حتي الان كه يه پسر ٤ ماهه دارم
دست خودم نيست ديگه نميتونم بهش اعتماد كنم

میهمان (تایید نشده)
23 ارديبهشت 1394

سلام,به همگی,امیدوارم خانومایی باشند که این صفحه رو مطالعه کنند,تااز مشکلات احتمالی تو زندگیشون پیشگیری کنند,توزندگیه من هم این اتفاق فراموش نشدنی خیانت رخ داده,اما با اونکه مطمینم رابطه سکسی وجود نداشته,اما هنوز نتونستم فراموش کنم,چون خیییییییلی سخته,خودمم یه روانشناسم,هیچ وقت سعی نکردم,با همسرم درجمع یاتنهاییمون بی احترامی یا روحرفش حرف بزنم,اشتباه کردم,باید ما زنها اقتدار داشته باشیم,درکل میخوام اینو بگم با اونکه دوسال از این موضوع گذشته,باهمسرم پیشه بهترین روانشناسای ایران رفتیم,فقط تاثیر مقطعه ایی داشته,یعنی خودم نمیتونستم ادامه بدم,با اونکه همسرم بارها معذرت خواهی کرد حتی در حضور پدر ومادرم,ولی....,باید در اون لحظه که متوجه شدید خیلی درست ومنطقی برخورد کتید اصلا احساساتی رفتار نکنید,ببینید دلیل این کارشون چی بوده,بعد یکبار تصمیم بگیرید یا بمونید یا برید,که به نظر من این زندگی رو ترک کنید خیلی بهتره,چون بعد موندن فکروخیال خیلی عذابتون میده,پدر ادم رو درمیاره,مثل من که تا حد بستری شدن وخوردن قرصهای عصاب وروان پیش رفتم,البته این افرادی که تو زندگیشون به همسرشون خیانت میکنند چوبشو خیلی بد میخورن,مثل همسر من که زندگیه توپی از لحاظ مالی با تلاش جفتمون درست کردیم رو,خراب کرده والان کلا ورشکست شده,درکل ارامش از این زندگی ها میره,اینم بگم نگذارید خانواده هاتون وارد این بازی ها بشن چون تحمل نگاهشون بعدش براتون خیلی سخت میشه,اگر هم بمونید اعتماد کردن دوباره براتون خیلی سخت میشه,همسرتون باید مثل یه ماهی تو اکواریوم شفاف زندگی کنه,انقدر باید بهتون محبت کنه,تا کمی از این زخم غیر قابل ترمیم بهتر بشه,التماس دعا دارم

ناديا (تایید نشده)
08 تير 1394

يلام منم دقيقا مثه شمام و همه اينارو كشيدم و تو سن كم متوجه خيانت شدم اما من برگشتم و بخشيدمش بعد كلي عذر خواهي اما الان فكر اون روزا مثه خوره ب جونمه هيچكي دركم نميكنه و همه ميگن چرا اراموش نمردي اما نميشه الان هزارتا مريضي گرفتم اما چاره ايي نيست دوسال از اون موضو گذشته فقط واسه من تازه

فرزانه (تایید نشده)
21 ارديبهشت 1394

باسلام.از نظرمن این خانم و دیگرانی که دچار همچین مشکلی شدن یکم فکرکنن ببینن آیا اگر طلاق بگیرن وضعشون بهتر میشه یانه.که از نظر من بهتر نمیشه. آینده بچه هاشونو اصلا هیچی.خودشون رو میگم.میخوان چیکار کنن تنهایی. اگر شغل نداشته باشن مجبورن برن دنبال کار.خیلی سخته.دختر عموی من از شوهرش طلاق گرفت.خونه دار بود.برای اینکه بتونه خرج خودشو دربیاره از صبح تا عصر کار میکرد .اخرهم 500ت میدادن بهش که خرج اجاره خونش در نمیومد.اونم شوهرش بعد اون زن صیغه ای گرفته بود.اما حالا ک دید بعد طلاق آواره شده و وضعش بدتر از قبله،واقعا پشیمون بود.از بچش دور بود.اون راحتی که تو خونه ی شوهرش واسه مخارجش رو داشت هم دیگه نبود.تنها هم شده بود.ودیگه اینکه چون مطلقه بود نگاه مردها دیگه بهش فرق میکرد.حتی بهش پیشنهاد میشد که صیغه بشه با اینکه خودش به این دلیل از شوهرش جداشده بو!!!.بنابراین مشکلاتش کم که نشده بود با طلاق،بیشتر هم شده بود.حتی اونایی که بعد طلاق با پدرو مادرشون زندگی می کنن هم همچین وضعی هست.دیگه مثل اول که دختر بابا بودن نیست.ودر نهایت دخترعموی بنده هم پشیمان که چرا با چنگ و دندون از زندگیش که واسش زحمت کشیده دفاع نکرده.
توصیه من به شما خواهران:
1-سعی کنید شوهرتون رو از چیزهایی که باعث بروز شهوتش میشه دور کنید.مثلا احیانا تو خونتون ماهواره نیست؟! اهنگهای مورد دار تو خونتون یا تو ماشینتون نباشه که اینا همه حیا و عفت مردتون رو کم کم میبره.
2-سعی کنید به شوهرتون بهتر و بیشتر از قبل برسید.جوری باشید ک اون میخواد البته در خلوت.راستش ی چیزی که هست (منظورم بااین خانم نیست الزاما)بعضی ها از بچه هاشون،مخصوصا اونایی که بچه بزرگ دارن خجالت می کشن که وظیفه زناشوییشون رو انجام بدن.سعی کنید حتما اتاق جدا داشته باشید و هر شب اونجا بخوابید.تو بعضی خانواده ها،پدر خونه جلو تلوزیون میخوابه و مامانه پیش بچه هاش.این خیلی بده.
3-مطمین باشید که شوهرتون دوستون داره ولی گول خورده.پاکترین مردها هم وقتی با بعضی از زنها مواجه میشن گول میخورن.اصلا این ی امتحانه که حتی پیامبرها باهاش مواجه بودن.مثل حضرت یوسف.و احتمال خطا حتی از اونها هم بوده.ودر قران هست که اگر لطف خدا نبود اونها هم امکان خطاشون بوده.
4-با خدا معامله کنید.صبر کنید و اجرتون رو از خدا بخواید.دیگه حتی حرفشم نزنید.
5-خوبی ها ی شوهرتون رو ببینید.(به قول معروف نیمه پر لیوان رو ببینید)
6-سعی کنید خودتون رو سرگرم به فعالیتی کنید(مثلا ورزش،مسجد رفتن و...) تا فکرتون یکم دور شه از اون ناراحتی وغصه.
7- توسل به امامان رو فراموش نکنید.
8-اگه شوهرتون شغلی داره که با خانم ها سروکار داره مثلا طلافروشی رو اگه میتونه عوض کنه.واقعا بعضی زن ها خیلی شیطونن!!
9-محیط خونه رو واسشون دلچسب کنید.تغییر دکوراسیون بدید.خوشکل و مرتب کنید خونه رو.تا شوهرتون دوست داشته باشه همش بیاد خونه نه جای دیگه.
امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم.یازهرا

میهمان (تایید نشده)
29 خرداد 1394

سلام تورو خدا کسي اينجا نظر منو ميخونه دارم ديونه ميشم کمکم کنيد

میهمان (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

يك سوال ديگه هم دارم.. اگر بحث فقط بحث گناه نكردن و غيرت و مردانگيه، آيا يك زن مي تونه به شوهرش بگه عزيزم لطفا من رو به مدت سه سال طلاق بده تا برم و اندكي به نيازهام برسم. عزيزم من واقعا دوستت دارم ولي نياز دارم كه چند سالي با مرد ديگه اي زندگي كنم چون خيلي بيشتر از تو من رو درك مي كنه. بعد از سه سال هم برمي گردم چون بچه مون به هردومون احتياج داره و من تو رو هم دوست دارم.. من كه در اين موضوع گناهي نمي بينم. ولي همين مردان خيانت كار اگر با همچين درخواستي از طرف زنشون مواجه بشن مي كشنش.. طلاقش مي دن. و هزار تهمت فحشا بهش ميزنن.. در حالي كه اين زن هيچ گناهي در قوانين شرعي مرتكب نشده.. به نظر من قصه ي ازدواج مجدد مثله قانون حقوق گرفتن زن از شوهرش بابت بچه داري و شير دادن به بچه است.. اين كه يه زن براي كار خانه هم مسوليت اجباري نداره ولي با فداكاري و انسانيت تمام، بدون درخواست حقوق اين كار رو انجام ميده. به همون نسبت مرد هم بايد زن فداكارش رو درك كنه و دست از بازي با قوانيني كه بيشترش رو انجام نميده برداره.. به نظر من وقتي مردي زن خوبي داره و خودش هم اهل انجام تمام دستورات اسلام نيست واقعا بي شرمه كه دم از حق و حقوق اسلاميش در ازدواج مجدد بزنه.. بهتره اول حقوق همسرش اولش رو پرداخت كنه بعد. ايمان دارم كه خدا حساب خيلي از اين مردان مومن نما رو ميرسه.

میهمان (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

سلام.. از سايت خوبتون ممنونم.. ببخشيد يك سوال اساسي دارم.. الان چندساعته كه دارم سايت هايي رو مطالعه مي كنم كه مرتبط با خيانت مردان هست. البته اكثرا هم عقد موقت بودن.. محض نمونه حتي يك زن متاهل هم نبود كه راضي باشه شوهرش با زن ديگه اي در ارتباط باشه.. مخصوصا اونايي كه خيلي به شوهرشون ميرسن. شما ميگيد ما بايد خيلي مومن باشيم.. ياد اون حديثي ميفتم كه گفته بود خدا جهاد رو بر مردان و سختي هوو داري رو بر زنان قرار داده.. حالا سوال اينجاست كه وقتي مردي اونقدر شجاعه كه اگر بحث جهاد پيش بياد آماده است، پس واقعا مرده و انصافا اگه چند همسر داشته باشه من كه جرات مخالفت ندارم. اگرچه دقيقا همين دست مردها عاشق همسرشون هستن و كمتر دچار همچين كارهايي ميشن. مشكل مردانيه كه بي مايه و قابل ترحمن و هرگز شجاعت حضور در جبهه هاي جنگ رو ندارن، و با صيغه به عياشي مشغولن، چطور شما به همسران چنين مرداني ميگين كه صبور باشن؟ درست مثله يك مجاهد؟!؟!؟ اونم زناني به اين حساسي و ضعيفي. شما مي بينيد كه اكثر اين زنان دارن تلف ميشن.. دعوت به صبر خوبه. درست ترين كاره.. ولي اگر شما زن هستيد تا به حال ناچار به زندگي با يك مرد ترسوي عياش شدين؟؟؟؟؟ آيا اونموقع هم ميگين كه ازدواج مجدد حق مسلم مردانه؟

باران (تایید نشده)
16 ارديبهشت 1394

سلام من فقط 6 ماهه ازدواج کردم و متوجه خیانت همسرم شدم خیلی زوده ن؟؟؟ حالا چیکتر کنم ؟ما بعد 9سال بهم رسیدیم جنگیدم تا خانوادم قبولش کردن حالا ن راه پس دارم ن میتونم فراموش کنم خیانتشو البته خودش فقط انکار کرد و نپذیرفت خیانت کرده چیکار کنم ک دیگه شکاک نباشم؟ چیکار کنم ک بتونم ببخشم چون چاره ای جز بخشش ندارم

میهمان (تایید نشده)
20 ارديبهشت 1394

با عرض سلام
مشاوران بزرگوار و دلسوز
به ما بگویید چه کنیم؟
غیر از تحمل و صبر ...غیر از بخشش همسر و ادامه زندگی رنج آور بعد از فاش شدن خیانت راه دیگری برای التیام قلبهای شکسته ما وجود ندارد؟
من هم مانند اکثر خانمهایی که در این بخش کامنت گذاشته اند قادر به بخشیدن شوهر بیوفا و هوسرانم نیستم هر کار میکنم فراموش نمیکنم دروغها و پنهانکاریهایش راکه برای رسیدن به معشوقه موقتش انجام داد.
بد جوری دلم شکسته و هر لحظه شوهرم و زن پنهانیش را نفرین میکنم و از خدا تقاضای تقاص میکنم چرا که نابود شدم...دیگر امیدی به زندگی ندارم و وسوسه خودکشی رهایم نمیکند کمکم کنید.

س.ب (تایید نشده)
15 ارديبهشت 1394

سلام روزتون خوش.من زنی32 ساله هستم 15 ساله که ازدواج کردم البته 5 سال عقد کرده موندیم به خاطر اینکه همسرم در حال تحصیل بود متاسفانه بعد از عقد متوجه شدم نامزدم قبل از من عاشق کس دیگه ای بوده وهنوز اون رو فراموش نکرده وچون اون خانوم متاهل بود وخودش همسرم رو پس زده بود موندم وکنار اومدم وتمام تلاشم رو برای ب دست آوردن قلبش انجام دادم بعد از سه سال از گذشت عقدمون متوجه رابطه پنهونی اون خانوم با همسرم شدم در حالی که متاهل بود خیلی تحمل کردم بعد از دو سال رابطشون قطع شد وما ازدواج کردیم ولی همیشه دلشکسته ونگران از آینده بودم الان ی هفته اس که خانومه طلاق گرفته ودوباره با همسر من رابطه داره (الان ی پسر 9 ساله داریم واون خانوم هم ی دختر14 ساله داره که خودش نگهش داشته)همسرم باوجود عده اون خانوم ی شب پیشش رفته وعلنا بهم میگه میگیرمش ولی تو روهم نمیخوام از دست بدم خیلی حالم بده و به خاطر پسرم سکوت میکنم وبه هیچکس هیچی نگفتم خیلی مشاوره رفتم که میگن باید خودم تصمیم بگیرم نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید چطور میشه با همچین آدمی ادامه داد البته با دلشکستگی که دارم همچنان دوسش دارم بهم قول داده کسی نفهمه وعقدش نکنه ولی چطور میشه اعتماد کرد .وچطور میشه پذیرفت .....

میهمان (تایید نشده)
12 ارديبهشت 1394

من موندم چرا اسلام فقط وفاداری را از زنها خواسته، کم بدبختی میکشیم که ای بی وفایی مردها را هم باید تحمل کنیم، کجای دنیا عدالت برقراره که توی این یکی باشه!!!!
وفا، تحمل، حیا، حجاب همش زن باید اینجور باشه زن باید توسری خور باشه باید مثل بدبختا بشینه تحمل کنه که مردها برن حال و هول !!!! عجب دنیاییه
لطفا بجای دفاع از هوسبازی مردها یه کم وفایادشون بدید

ana (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

عزيزم اگر اشتباه نكنم يك بار حديثي از نهج الفصاحه ديدم كه نوشته بود خدا رنج جهاد رو بر مردان و رنج هووداري رو بر زنان قرار داده. ولي مشكل اينجاست كه نصف بيشتر اين مرداي از خدا بي خبر هرگز به جبهه هاي جنگ نميرن. شجاعتش رو ندارن. حق و حقوق زن رو هرگز پرداخت نمي كنن. نه مهريه، نه حقوق بچه داري، شير دادن به بچه، حقوق خانه داري.. هيچي.. اگه خمس و زكات بدن جاي شكرش باقيه.. هيچيشون شبيه يه مرد مسلمان واقعي نيست.. حتي بعضا عدالت هم بلد نيستن رعايت كنن. ولي وقت ازدواج موقت كه ميشه از خدا خواسته ميدوند كه ثواب كنند. اگه خيلي دوست دارن ثواب صيغه رو ببرن خب تو دوران نامزدي مدت كوتاهي قبل عقد دائم، عقد موقت بخونن با همسر آينده شون... بگذريم.. كلا پناه ببريم به خدا از امتحان هاي سخت..

سید مصطفی سجادی (تایید نشده)
01 خرداد 1394

شما خودتان عنوان کردید هووداری رو برای زن
خود شما دست بکار شوید و برای همسرتان همسری دیگر انتخاب کنید ود وقت جهاد جلوی همسرتان را نگیرید و حتی تشویقش کنید نه بهانه زندگی و فرزندانتان را بیاورید

میهمان غمگین (تایید نشده)
08 ارديبهشت 1394

خیانت از هر نوعی داغون کننده است همسر من بعد از شانزده سال زندگی مشترک با زنی دوست شد که از همسران قبلی خود بارها طلاق گرفته بود واقعا حیرت زده شدم چطور می توان با زنی دوستشد که از شوهران قبلی خود طلاق گرفته و انها را بیچاره کرده -مردان واقعا بی وفایند حتی وقتی که زن عیب و ایرادی نداشته باشد مهربان و وفادار و عاشق باشد

میهمان (تایید نشده)
12 ارديبهشت 1394

سلام فکر می کنم سخت ترین امتحان برای خانمها همین خیانت و بی وفایی شوهرانشان است تنها توجه به این بعد قضیه میتواند درد جانکاه خیانت را کمی التیام ببخشد خدای مهربان شما و ما را در پناه خودش حفظ کند و برایمان جبران کند.فراموش نکنید خدا هست و حساب همه چیز در دست اوست.پس زندگی کنید و همه چیز را به خدا بسپارید.من هم همدرد شما هستم.

میهمان (تایید نشده)
28 فروردين 1394

از این صفحه خوشم اومده نگهش میدارم .تشکر بابت صفحه درد دل ومشاورتون اینقدر نگید بهم خیانت شده بگو بیوفایی دیدم و بقول یکی از دوستانم . واین نیز بگذرد . اما خودمونیم چه گذشتنی . ی خواهش از شما مشاور محترم ٬چرا شما بدنیا چسبیدن انرا اطلاق میکنید؟ اگر ی جور دیگه ومثبت وزیباتر بگید بهتره. پیامبر گرامی فرمودند : دنیا مزرعه اخرت است وره توشه من از ایندنیاست .دنیا بسیار مهمه اما چگونه از این دنیا بگذریم مهمه داریم میریم به ی بیابون گرم وسوزان باید هرچی میشه برداریم ومحکم بریم و مجهز .برای برداشتن تجهیزات باید از مسیرهای مختلف واز نقاط مختلف توشه برداشت معلومه که پستی وبلندی وناراحتی داره ولی هرکس بقدر وسعش .اگر لطف کنید به چون مایی اهمیت ومهارت زندگی را یاد بدید امثال چون من٬ چه زن چه مرد٬ میفهمن چگونه تحمل کنند. اشتباهات خودشون را در میابن و خودشون میشن حلال مشکلشون بار شما هم سبکتر میشه . لطفا با تدبر در ایات وروایات مارو راهنمایی کنید من با کمک دوستم که در مکه اشنا شدیم تو این راه افتادم وشکر.موندن تو گودال غصه فقط فرسایندست . ببخشید قصد فضل گرایی نبود هرچند ما اصلا هم را نمیشناسیم . ممنون

میهمان (تایید نشده)
28 فروردين 1394

با سلام از کجا بفهمم نظراتم را گرفتید ولی سعی کنید بذاریدش چون دوست دارم بقیه هم از تجربیات من استفاده کنند .

میهمان (تایید نشده)
28 فروردين 1394

من دیشب ی پست گذاشتم الانم ی پست دیگه و این پست سومم است ان شاالله مسول ومدیر محترم اونو بذارن.منم مثل شما بعد ۲۱سال زندگی وقتی پی باین موضوع بردم عین شما شدمرازش رو فاش نکنم و با با مشاور حرف نزدم و.. اما شما اشتباه منو تکرار نکنید . خرد میشید بقول دکتر شیری روانشناس وسایر روانشناسان این زخم التیامش غیر ممکنه ولی با همکاری همسر قابل تحمل میشه .اما ی وقتایی اشکتو بازم در میاره و دلت میسوزه واه میکشی دلنوشته هاتون رو کتابی کنید بذارید انتشار پیدا کنه ولی اسمتون را فاش نکنید. احساساتت رو بنویس و بعد بده همسرت بخونه . ان اقایی که از خانم بیوفاش نالیده بود لطف کنه و ببینه چقدر زن زجر کشیده پای مرد بیوفا نشستن واونم با کمک مشاور وبا مهربانی واقعی باعت هدایت باشه وبعد تصمیم صحیح رو بگیره خداپسندانه تره تا اینکه فکر کنه ی بار بخشیدمش بسشه. شما ومنی که زجر کشید یم بچه هامون را در جوانی پیش مشاور ببریم قبل انتخاب همسر ودر وقت انتخاب و بذاریم بچه ها نسل بهتری بشن نه اینکه مث ادمهای بیسواد اما پر مدعا بار بیان . باهمسرانتون صحبت کنید هر وقت هر حسی بسراغتون اومد ولی با مهربانی نه با دعوا و ناراحتی . اینقدر از حسهات بگو تا تو وجودش نهادینه بشه بتو اهمیت بده. منم خیلی برام سخته ولی بعشق خدا شناسی بهتر تحمل میکنم .خدا منو نیافرید برای بچه و شوهر و.. برای خودش افرید پس برو دنبال او که شفای دلهاست . الا بذکرالله تطمن القلوب. تا الان همه ارزو دارن عروسی چون من بهشون بده و خودش باورش نمیشد و عزتشو بابت من داره و مال ومکنتشو ولی باز کور بود . خانمایی که اوایل ازدواج وتو بارداری فهمیدن زجرش بیشتره حالا ی سری از ما دیرتر فهمیدیم باز ی خوشیهایی کردیم . اون بندگان خدا اول جوونی پیر شدن . دلم برای اونا بیشتر میسوزه . اما جوونیتو بکن در کنار خدا و نعمتهاش . حالا یا با شناخت خودت و توانمندیهات با کمک مشاور خوب ولایق خلنواده میمونی سر زندگیت یا جدا میشی . نگهبان هرکس خداست وبدبین نباشید به کس دیگه ای که بعد طلاق انتخاب میکنید ولی برید سر موضوع نحوه انتخابتون ؛ پایه واساس دینی توش بوده؟ دوست داشتن تنها فایده نداره .هنرهاتون را نمیدونم خودتون را با هنرهایی که دوست دارید سرگرم کنید کم کم گیر دادناتون کم میشه و زندگی قابل تحمل تر میشه. من هم با مربیگری وهم با شیرینی پزی و ...خودمو مشغول کردم دو مدرک دانشگاهی دارم وسعی کردم بصحبتهایی اقای الهی قمشه ای صبحهاساعت ۹:۳۰ وقبل اذان ظهر به شبکه ۵ و قران و یک گوش بدید حتما خداوند شمارا که فداکار وایثارگرید کمک خواهد کرد

میهمان (تایید نشده)
28 فروردين 1394

با به نام الله باسلام وتشکر که جایی برای درددل گذاشته شده ولی چقدر خوبه پاسخها براساس قران کریم باشه تا هم مردم بادستورات قران اشنا بشن و هم حرفی یا غلط مصطلحی رواج پیدا نکنه؛سوره بقره جواب همه این سوالات درونش هست .خداوند در جای جای قرانش فرموده : وای بحال خیانتکاران؛ انسانهای متکبر وخودخواه؛ ظالمین و.....واقعا مرد یا زن خیانتکار از این لعن ونفرین بدورند مشکلی پیش اومد از بالا نگاهش کن. مابادوستان نشسته بودیم بحث سر بخشش وگذشت بود واینکه تا کجا باید بخشید ؛ قرار شد از بالا بموضوع نگاه کنیم؛ گلایه از ادمهایی که از حسن نیت ما استفاده میکنند و... مارو بجایی تا بالان نرسانده اما رفتیم بر سر مساله اهمیت ودلیل بودن و وجود وخلقت ؛ ما باید هم پاک زندگی کنیم وهم مایه هدایت باشیم با اعمال ورفتارمان وباندازه توان وجودی خودمان؛ ببین ظرفیت وجودی تو چقدر است اول خودت را ارزیابی کن و با مشاور صحبت کن تا ترا بخودت بشناساند وبعد با کمک او تصمیم قاطع بگیر که پشیمانی پشت ان نباشد. هرچند وظیفه مادری وزن بودن سنگین است اما فکر میکنید خداوند چرا فرزند را در وقت طلاق به مرد میدهد؟ این یک مانع سخت است اگر مرد شعور داشته باشد ووظیفه پدری را بداند دیگر دنبال هوی وهوس نمیرود.ی بعد دیگه چر ا سهم مرد از ارث دو برابر است؟ چون ان ی سهم اضافه برای بالا بردن سطح سواد وارامش زن باید صرف شود.زنان پیامبر.ص. وایمه و حتی بردگان انها باسواد ودرک قرانی بودند؛ ما تا ارثی رسید بدو خانه به خانه هایمان اضافه کرده ومرد فیلش هوای هندوستان میکند و ان حس زلیخا گونه اش بیدار شده و مثل یکی از این خوانندگان ؛که باید بحالش گریست چون هدف از افرینشش را فقط رفع عطش سیری ناپذیر میداند.ای پدر وای مرد الان وقت دل سپردن واشنا شدن با قران وکلام خداست نه اینکه از این بستر بان بستر بروی یاسم اینکه تمکن مالی داری. اگر قانون خدایی را بخواهیم اجرا کنیم هستی گلستان میشود چی فکر کردی پیش خودت ؟ امام حسن عسگری.ع. فرمودند لعنت بر کسی که مارا بد جلوه دهد !حق این زن را از زمان شب عروسی ودردی که کشیده و درد حمل وزایمان وحرفهایی که از خانواده تو کشیده و نداری وخستگی و از دست رفتن سلامتی بر اثر کار طاقت فرسایی که داشته حالا بده وبعد برو هزار زن بگیر. هیچ خانمی فکر نکنه چیزی که اجرا میشه قانون خداست بلند شید وقیام کنید برای شناخت بهتر دین وقران .با حقوقتان اشنا بشید وچندکتاب بهتون معرفی میکنم :چگونه به مرد زندگی ام بگویم دوستت دارم.چگونه به زن زندگی ام بگویم دوستت دارم و

میهمان (تایید نشده)
23 فروردين 1394

باسلام خدمت مشاور محترم موسی خواهشمندم به این سوال من جواب بدهید که من درمقابل زنی که طی تقریبا ده سال سعی کردم زندگی خوبیروباهم داشته باشیم ودوباراز اون خیانت دیدم وبخشید وحالا سومیشو دیدم وبه من میگه ببخش دیگه تکرار نمیشه چه کنم؟ تورو خداجواب بدید.

میهمان (تایید نشده)
19 فروردين 1394

باسلام،منم باشما همدردم،منو شوهرم با کلی دوست داشتن وعشق باهم ازدواج کردیم واقعا همدیگه رو دوست داشتیم هنوزم داریم شش ماه که از عروسیمون گذشت باردارشدم بعد از به دنیا اومدن پسرم متوجه دیر اومدنای شوهرم میشدم یا اینکه باهر دروغ و ترفندی بعضی شبها روهم خونه نمی اومد تا اینکه چند بار پیامهای مشکوکی تو گوشیش دیدم قبول نمیکرد مدت زیادی از پیامکا نمیگذشت که از طریق دوستم متوجه شدم با خانوم متعلقه ای که دختر 7ساله داره که قبلا ساختمون بغلیمون مینشست رابطه داشته،این رو باهاش درمیون گذاشتم با کلی سیاست که به خرج دادم اعتراف کرد که سه ساله صیغه اش کرده یعنی همون زمان که من به پسرم باردار بودم،دنیاروسرم خراب شد،بیشتر از این سرتون رو درد نیارم الان 11 ماهه که از متوجه شدنم میگذره خودش هم اظهار پشیمونی میکنه،این رو هم بگم که تو این مدت سه دفعه دیگه سراغش رفت هرسه بارش متوجه شدم،خواهشا راهنماییم کنید دیگه تحمل ندارم میترسم دوباره بره سراغش،کمکم کنید

میهمان (تایید نشده)
16 ارديبهشت 1394

پیش میاد عزیزم تحمل کن

تارک دنیا (تایید نشده)
18 فروردين 1394

ببخشید خوب این خانوم هم داره از حق شرعی وقانونیش برای طلاق استفاده میکنه شما مشکلی دارید؟؟درسته داره اشتباه میکنه ولی حق شرعیشه .چقدر بی مقدمه از آقایون و حقشان دفاع میکنید.فقط خانوما مسئول بچه ها هستند و نعوذبالله از خودشان باردار میشوند که فقط آنها به فکر بچه باشند.ازدواج مجدد وقتی زن راضی باشه اشکالی نداره اما صیغه ی پنهانی ...!!!

mosavi
19 فروردين 1394

سلام حق با شماست . طلاق حق شرعی و قانونیه هر زنی است !و البته حق شرعی و قانونی هر مردی!!

حرف شما بوی عدم شناختتان از دین و وظایفه دینی تان را می دهد! در دین ما خوب بودن نسبی نیست!!

یعنی اگر مرد خیانت نکرد ما زن زندگی باشیم؟! اگر مرد به فکر بچه ها بود ما هم به فکر بچه مان باشیم؟! اگر طرف مقابل خیانت نکرد ما خیانت ....

این روش برخورد با تعالیم دینی و البته اخلاقی نیست. اگر کاری خوب است حتی اگر همه ی دنیا مقابل شما باایستند باید آنرا انجام دهی همانطور که امام حسین ایستاد!!

 گاهی لازم است حتی بدترین مرد دنیا رو تحمل کرد به بهای بهترین بودن ، نه در این دنیا بلکه به بهای بهشت و قرب خدا! همانطور که آسیه ، فرعون زمان را تحمل کرد و جز معدود زنان بهشتی است که در قران نامش ذکر شده!!

گاهی لازم است با قاتل خودت زیر یک سقف زندگی کنی بدون اینکه کوچکترین ظلمی به او بکنید و یا اینکه حتی کوچکترین اخمی و دلشکستگی برایش پیش بیاورید! مثل امام حسن که با همسر قاتلش زندگی می کرد.... و گاهی لازم است بر حق پایمال شده ات صبوری کنی و با چاه دردودل کنی مثل امام علی ...

ما از دینمون چی می دونیم؟! همش نفسیم و همش انتقام و همش کدورت و کینه و ....آنهم برای حقوق مسخره ی دنیایی!! حق ما در زندگی مشترک و حفظ یک زندگی بالاتر از حق امامت امام علی است که ایشان صبر پیشه کردند برای حفظ یک جامعه اسلامی؟!!

چی یاد گرفتیم از ائمه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

میهمان (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

سلام. كلامتون زيبا بود. ولي با اين اوصاف بنده حس مي كنم بهتره شوهرم و دوست نداشته باشم. چون از پيام هاي ديگران فهميدم كه چه زن خوبي باشيم چه نباشيم بازم امكان خيانت هست. و ما هم بايد ببخشيم. البته اگه ما به شوهرمون بگيم عزيزم لطفا من و سه سال طلاق بده تا برم يه هوايي با بقيه بخورم و برگردم خود شما حسابي از حقوق شوهر دفاع مي كنين. با اينكه كوچكترين حرامي در اين مساله اتفاق نميفته. چه برسه به اينكه خيانت حرام كرده باشيم. الان حس مي كنم دوست داشتنه شوهرم عين حماقته. بايد هميشه مثه كسي كه نياز به تر و خشك شدن داره بهش نگاه كنم. تر و خشكش كنم كه خدا ازم راضي بشه. به نظرتون اينطوري تمام زندگي يه زن كه اينهمه به عشق وابسته است افسرده و مرده نميشه؟ من مي فهمم كه مردي رو كه يك بار خطا كرده و حسابي پشيمونه و زنش رو دوست داره ميشه بخشيد. ولي نمي فهمم چطور ميشه يه مردي كه كمبودي نداره و بالهوسي رو حق شرعيش ميدونه بخشيد. اصلا نميشه همچي موجودي رو دوست داشت. چون چنين مردي زنش و دوست نداره. مسخره است بگيم خانم بيا دوستش داشته باش.

میهمان (تایید نشده)
15 فروردين 1394

سلام به همه مشاوران محترم و کاربران گرامی چند روزیست با این سایت اشنا شدم سوالی دارم که با خواندن نامه و نظرات بالا گمان کردم شما میتوانید کمکم کنید من هم یکی از زنان فداکار و غمدیده ای هستم که نتیجه سالها عاشقی در کنار همسر و همراهی با او این شد که در خفا و با دروغهای زیاد زن دومی را عقد کرد و رنج و اندوه فراوانی را به من و خودش تحمیل کرد الآن ما فقط همخانه هستیم و محبت و عشقی بینمان نیست من در انتظار مرگ هستم تا از این همه غصه وبی مهری و بی اعتمادی نجات پیدا کنم در حال حاضر مشگل من این است که به هیچ وجه نمیتوانم همسرم را ببخشم هر کار میکنم خاطرات بد و دروغهایش که فاش شده و بیوفایی اش از یادم نمیرود مشاوره های زیادی انجام داده ام ولی کینه و غم از دلم خارج نمیشود میترسم اخرتم هم از بین برود من اصلا با این همه بی اعتمادی معنی بخشش را نمیفهمم کمکم کنید هر لحظه هر روز و هر شب دارم رنج میکشم گریه میکنم و هنوز خیانت شوهرم را باور ندارم ما زندگی خوبی داشتیم و رابطه امان عاشقانه بود ولی همه چیز به هم ریخت چون همسرم سالها زندگی و همراهی را داد تا چند روزی پنهانی با بیوه زنی خدا نشناس خوشگذرانی کند بعد هم هم زندگی من نابود شد هم ان بیوه زن را رها کرد کمکم کنید دلم دیگر صاف نمیشود از نظر من گناه خیانت قابل بخشش نیست و کمترین مجازاتش ترک همسر است که من امکانش را ندارم پس باید چکار کنم چگونه از این رنج روحی خلاص شوم چگونه ببخشم و اصلا بعد از این ظلم بزرگ که مرا نابود کرد و مریض روحی و جسمی شده ام بخشش یعنی چه؟خواهش میکنم جواب بدهید من همه چیزم را از دست دادم.با تشکر

mosavi
05 ارديبهشت 1394

سلام دوست عزیز

شما ایمیلی برای تماس ندادید تا ما پاسختان را برایتا ایمیل کنیم.

الان رویه سایت بر این است که فقط سوالات ارسال شده از بخش فرم مشاوره را پاسخ دهند .

http://www.islamshenasi.ir/moshaver

شما هم اگر پاسخ مختص خود را می خواهید می توانید به لینک زیر بروید و سوالتان را ثبت نمایید.

اما در مورد صحبت های شما فقط می توانم این را بگوییم که شما خودتان خیلی خوب می دانید راهتان اشتباه است و اینهمه غم و اندوه و شکنجه روحی هیچ چیز را به شما برخواهد گرداند! و به قول خودتان دارید هم دنیا و هم آخرتتان را با علم و آگاهی نابود می سازید...

حق دارید کار همسر شما خیلی بد بوده چون دروغ گفته چون خلف وعده کرده و خیلی کارهای دیگه که واقعا آزار دهنده و غیر قابل بخشش است!! اما می خواهم بگویم همسرتان مستحق بخشش نیست ، شما چی؟! شما مستحق آرامش نیستید؟! در قرآن هم برای قتل نفس می گوید شما می توانید قصاص کنید اما اگر ببخشید برای شما بهتر است!!

حالا شما می توانید به همین رویه ادامه دهید و با نابود کردن روح و روان خود از همسرتان انتقام سختی بگیرید!! این انتقام گرفتن مثل انتقام گرفتن دختر پسرهای امروزی است که تا جواب ردی از کسی می شنوند دست به خودکشی می زنند!! از نظر ما که دنیا دیده ایم چقدر این روش انتقام گیری ابلهانه  و کوته فکری است نه؟!

حرف من این است که حالا که این اتفاق افتاده و شما اگر نبخشید فقط خود را نابود کرده اید؟! شما هم کمی به خودتان فکر کنید که مستحق آرامش و مستحق مهر و محبت همسرتان هستید پس به جای اینکه محبتش را پس بزنید بیشتر از او بخواهید ! بخواهید و فرصت دهید تا قلبتان را بدست بیاورد . فرصت دهید تا دوباره عاشقتان کند فرصت دهید تا دوباره شما را به آرامش برساند...

انتخاب با شماست می توانید روش خودکشی تدریجی را برای خطایی که او مرتکب شده انتخاب کنید !! و یا اینکه باور کنید که این دنیا محل گذار است و همه وسیله اند برای اینکه شما به خدا برسید!! حالا گاهی راه رسیدن به خدا از گذشت می گذرد! گاهی از فراموش کردن اشتباهات دیگران می گذرد!!

راستی اگر همسرت خیلی با آن خانم به او خوش می گذشت رهایش نمی کرد!! پس فکر نکن او دوران خوبی را گذرانده! مطمئن باش او هم رنج خودش را گشیده!! و خواهد کشید! پس این افکار را رها کن و به فکر آرام کردن خودت برای رسیدن به خدا باش ...

 

ميترا از تهران (تایید نشده)
11 اسفند 1393

سلام به همگي، خيلي اتفاقي اين صفحه رو ديدم و چون موضوع رو جالب ديدم تا آخرش رو مطالعه كردم ، ميخواستم از خودم بعنوان يك زن بيوه و امثال خودم اينجا دفاع كنم .... من يك زن بيوه هستم كه فقط 3 سال و نيم زندگي مشترك داشتم كه همسر نازنينم رو بخاطر يك بيماري از دست دادم ،زود هم بچه دار شدم و الان پسرم 7 سالشه، هيچوقت به خودم اجازه ندادم به مرد متاهلي نزديك بشم ، حتي با وجودي كه پيشنهاد از طرف مردان متاهل خيلي بيشتر هست و پافشاري هم ميكنن اما هميشه خودم رو بجاي همسر اون مرد گذاشتم و نتونستم به هيچ عنوان نه دوست نه صيغه اي بهشون نزديك بشم ... لپ كلام من اينه كه هميشه اين زنهاي بيوه نيستن كه مقصرن مردهايي هستند كه خيلي ببخشيد خودشون كرم دارن و آويزون يه زن بيوه ميشن براش هزار تا مزاحمت فراهم ميكنن ازش آتو ميگيرن تا باهاش به هر نحوي ارتباط بگيرن ... پس اينقدر پشت زنهاي بيوه و مطلقه صفحه نزارين و يكطرفه قضاوت نكنين. من اگه شده تا آخر عمرم تنها بمونم روي آشيانه كسي آشيانه ام را نمي سازم . يه دوست هم دارم كه 12 ساله تنهاست و هيچوقت به خودش اجازه نداده به مرد متاهل نزديك بشه. خدا به همه سلامتي بده . ايام به كام

یک زن همدرد (تایید نشده)
05 اسفند 1393

با تشکر از خانم یا آقای موسوی مشاوره شما خیلی به من آرامش داد.به خصوص زمانی که عنوان کردید دنیا محل گذر است .پس بیاییم به جای اینکه به فکر انتقام ازهمسر باشیم .به فکر حل مشکل و توکل بر خدا باشیم .و نشان دهیم که ارزش و گوهر وجودمان خیلی والاست.که در مقابل هوس زود گذر شوهر ،با فکر و درایت تمام سعی کنیم همسرمان را به زندگی برگردانیم و به همه ثابت کنیم که ما زنان لیاقتمان و ارزشمان بسیار بالاست و بچه بازی همسر و هوس زود گذر او چیزی نیست که ما را از پا در آورد.و به این دسته از مردان ثابت شود که با این کارشان هیچ قربی در پیشگاه خداوند پیدا نمی کنند و ارزش آنها از دید همسرشان کم می شود

یک زن همدرد (تایید نشده)
05 اسفند 1393

با تشکر از خانم موسوی.مشاوره شما برایم خیلی آرامش بخش بود.امیدوارم خدا به زنان صبور و وفادار به همسر و آنان که در مقابل بی وفایی مردانشان ،به جای اینکه به فکر انتقام باشند به فکرحل مشکل و توکل برخدا باشند ، پاداشی در خور صبرشان عطا کند.وقتی ما زنان دنیا را محل گذر ببینیم تحمل مشکلات برایمان آسان می شود .البته این به این معنا نیست که مردان حق خیانت به همسر خود را دارند .ولی به این معنا است که اگر این موضوع اتفاق افتاد ، چگونه یک زن مقتدر و با ارزش از پس مشکلش برآید وبتواند کانون خانواده را دوباره گرم کند.نشان دهد که ارزش و گوهر وجودیش بسیار والاست که همسرش قبل از این نمی دانست. ی

ساره (تایید نشده)
03 اسفند 1393

سلام شوهرم ادم حسود و کینه ای و عقده ای و بچه ننه ای هستش که نماز نمیخونه بی نهایت دروغ میگه یک بار بهم خیانت کرده چند بار دستش روم بلند شده خیلی خیلی خسیسه در کل حالمو به هم میزنه بهنظرتون چی کار کنم یه خورده دست از این رفتار مزخرف برداره

میهمان (تایید نشده)
27 بهمن 1393

سلام.چرا بدون درج ایمیل نظرات رو ثبت نمیکنید؟مگه میخواید از مردم مچگیری کنید مگه هدفتون کمک ومشاوره نیست؟

mosavi
27 بهمن 1393

نظرات برای هر پست بدون ایمیل ثبت می شود اما سوالات مشاوره ای بدون گرفتن ایمیل و راه ارتباطی ثبت نمی شود.

چون وقتی ما حتی یک ایمیل هم نداشته باشیم چطور می توانیم مطمئن باشیم پاسخ بدست مراجع رسیده ؟ مشاوران ما برای هر پاسخ زمان بسیاری می گذارند پس حق دارند از رسیدن پاسخ شان بدست مخاطبشان اطمینان حاصل کنند.

مراجعی که در حد دادن یک ایمیل هم به رازداری مشاوران ما اعتماد نکند چطور به پاسخ های ما اعتماد دارد؟!

در ضمن درست کردن  و داشتن یک ایمیل ناشناس کار خیلی وقت گیر و سختی نیست !

خیانت دیده (تایید نشده)
25 بهمن 1393

با سلام

منم دچار اسیب روحی و احساسی شدم زنی 50 ساله هستم که شوهری 57 ساله دارم واز نظر مالی و اعتقادی در حد خوبی سه فرزند 29 تا 18 ساله دارمکه یکیش در شرف ازدواجه متاسفانه یک ماه پیش بطور اتفاقی در گوشی همسزم پیام هایی را دید م با خانمی که تمام گفتگوها و خصوصی ترین حرفهای زندگیمون رو با اظهار عشق و التماس برای یک رابطه جنسی عوان کرده بود یک ماهه روزگارم سیاه شده اعتماد به نفس ندارم حتی دیگه اشکی برای ریختن
حتی همسرم عذر خواهی هم نمی کنه فقط میگه این باکس رو ببند و دوباره بمن اعتماد کن واقعا نمی دونم ایا می تونم این موضوع رو از ذهنم پاک کنم پس احساسم عاطفم وفاداریم و اعتمادم چی میشه لطفا من رو راهنمایی کنید ممنون میشم

میهمان (تایید نشده)
20 ارديبهشت 1394

توبه گرگ مرگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

mosavi
27 بهمن 1393

سلام
پاسخ شما به ایمیلتان ارسال شد...
منتظر نظرات شما هستیم

زخمی (تایید نشده)
21 بهمن 1393

زنی جوان هستم و پسری یکساله دارم . ماجرایی که برایتان تعریف میکنم مربوط به اوایل بارداریم است ... هشت ماه عروس بودم که باردار شدم همسرم وقتی فهمید که باردار شدم خیلی اصرار داشت به سقط جنین. او کسی بود که برای به دست اوردن من خیلی تلاش کرد . دوسال عقد بودیم و بعد عروسی کردیم . انقدر عاشقم بود و دوستم داشت که به لیلی و مجنون معروف بودیم . بعد از عروسی متوجه سردی در رفتارش شدم .. رفتارش خیلی با دوران عقدمان فرق داشت. وقتی هم که باردار شدم خیلی پافشاری به سقط جنین کرد . چون هر دوی ما تحصیل کرده هستیم و مدرک مهندسی داریم . و قصد ادامه تحصیل و اهداف بالاتری داشتیم . من راضی به سقط جنین نشدم و وقتی فهمید که فایده ای ندارد و من اینکار را نخواهم کرد دیگر حرفش را نزد . تا اینکه یه روز بدون هیچ مقدمه ای گفت میخامًً ازت جدا شم و میخوام طلاقت بدم . شوکه شده بودم اول فکر کردم به خاطر بارداریمه که میخاد طلاقم بده ولی بعد از مدتی فهمیدم پای یه زن بیوه که یه دختر پنج ساله داره در میونه . و با اون در ارتباطه . یک ماه و نیم با اون بود . هرگز فراموش نمیکنم که یک هفته تمام هیچی نخوردم انقدر که اب بدنم داشت دفع میشد و ضعف کرده بودم با اون حال بارداریم و اقا در عوض عشق جدیدشو به کافی شاپ و رستوران میبرد و اصلا التماس ها و گریه های منو محل نمیذاشت تا طلوع خورشید شب تا صبح کارم گریه و التماس بود . واقعا نمیدونم منی که واقعا از هیچ چیز کم نذاشتم براش چرا اینکارو باهام کرد !!! بعدشم که برگشت به زندگی و پای اون فاحشه رو از زندگیمون برید . تمام دوران بارداریم با گریه گذشت با درد خیانت . همش دلخوشیم بچم بود وقتی هم که پسرم به دنیا امد دل و دماغ درست حسابی نداشتم ، با اینکه یکسالو هشت ماه از اون ماجرا میگذره هنوزم حالم بده و تنها دلیلم برای ادامه زندگی پسرمه... فقط در این حد بگم که دیگه این زندگی حتی اگه بهشت بشه به دل من نمیچسبه .

میهمان (تایید نشده)
05 بهمن 1393

سلام من 29 ساله هستم . مدت 10 سال از ازدواجم میگذرد و 2 پسر دارم.متاسفانه همین امشب شوهرم اعتراف کرد که به مدت 4 سال با فروشند اش در رابطه است و التماس و خواهش و پشیمانی .من امشب خیلی داغونم نمیدونم چکار کنم من در اروپا زندگی میکنم و خیلی تنهام .کسی را ندارم که با او صحبت کنم و چند ساعته که دارم گریه میکنم آمدم تو اینترنت که درد و دل کنم و یکی بهم کمک کنه .من باید چی کار کنم من نمیتونم شوهرم رو ببخشم مطمئنم. خیلی دلم واسه بچه هام میسوزه اونا نابود میشن . من نمیتونم حتی تحمل کنم که دستش بهم بخوره .کمکم کنید

ابوترابی (تایید نشده)
23 خرداد 1394

خواهرم حقیقت این است که بار خیانت انقدر سنگین است که ممکن است سال ها بر شانه آدمنی بماند و سنگینی کند پس حق دارید اگر عمیقا ناراحت و دلخور باشیداما یادتان باشد مردی که خودش به اشتباه اعتراف کند یعنی وجدانی برایش مانده وهنوز دلبسته شماست .اینجاست که نباید در کدورت ناشی از این اتفاق باقی بمانید.میدانید به نظرم شما حق دارید سوگوار بسیاری از روابط خوب ماقبل باشید اما نباید بگذارید این سوگواری دایمی شود انقدر دایمی که روابط شما روز به روز سرد تر و کدورت ها عمیق تر شود که اگر این چنین شداین بار همسرتان با وجدانی آسوده و با خیالی راحت و حق به جانب میرود پی زندگی و خوشبختی نزد دیگری.زندگی ده ساله ،عمری که صرف شده،بچه هایی که امیدشان این خانه و خانواده هست و حتی مردی که هنوز بارقه ای از عشق شما به دل دارد و وجدانی برای تعهد پذیری ارزش آن را ارد که دست از تقلا برای نجات زندگی برندارید
قدم به قدم رفتار کنید
نخست بدون اشک و اه بدون آنکه شخصیت مستاصل و شکست خورده ای نشان دهید با تمام ذکاوت زنانه تان و ظرافت های مخصوص برای جلب توجه(اما به اندازه) در محیطی بدون تنش و مشکل و با ارامش با همسرتان حرف بزنید.مسولیت پذیری و تعهد را به او یاد اور شوید و انتظاراتتان را گوشزد کنید و در مقابل شنونده خوبی هم باشید و دلایل او و انتظارتش را بشنوید
دوم انکه همت کنید برای بازسازی زندگی تان، به خودتان برسید از نقش یک مادر همیشه مسئول خارج شوید در عین مادری برخی مسولیت های فرزندان را به همسرتان واگذار کنید بگذارید درگیر خانواده و مسایل خاص آن شود.در عین حال علاوه بر این مورد سعی کنید بیش از گذشته در نقش و کسوت یک زن و دوست برایش ظاهر شوید نه انقدر که حس کند خودتان را به او تحمیل میکنید ولی بگذارید دوباره حس کند بانویی شاد و فعال و سرزنده درست متل گذشته را در کنار خودش دارد.گاه به گاه از با هم بودن های بدون حضور بچه ها برای تجدید خاطرات و مرور آن ها بهره ببرید .متلا خود را مقید کنید به بهانه های ساده باهم به صرف یک شام ساده بروید
سوم آنکه بیش از حد در گذشته غرق نشوید نگذارید حس دایمی گناه همراه همسرتان باشد و هرگز بعد از اتمام یک قضیه در برخوردها و مشکلات و بگو مگو های بعدی اشتباهات او و بی وفایی اش را بر سرش نکوبید
بانو میدانم که حالا در گیر غصه و افسوس هستید اما نکذارید با رفتار و حرف های اشتباه امروز فردا هم افسوس زندگی از دست رفته و بی پناهی فرزندانتان را بخورید

مینا (تایید نشده)
12 آذر 1393

سلام من هم شوهرم بهم خیانت کرد رفت مشهد پیش دوست دخترش هرکاری کردم که منو باخودش ببره نبرد میدونستم داره یه کارهایی میکنه ولی فکرشم نمیکردم تا این حد پیش بره حالا باگذشت چند ماه هنوز هم نتونستم به آرامش برسم ولی من حتی از دهنم در نیومد نگذاشتم هیچ کس حتی بچه هام بفهمند چون شوهرم خیلی توی جامعه دارای شخصیته خودش میگه فریب خورده بارها ازمن عذزخواهی کرد هرکاری میکنه تا از دلم دربیاره البته من خودم از درون متلاشی میشم ولی به خاطر جایگاه بچه هام وموقعیت شغلی خودم وشوهرم به هیچ کس نگفتم وخودش هم به خاطر این صبرم بارها ازمن عذرخواهی وتشکر کرده ولی من دیگه اون آدم شاد گذشته نیستم خیلی پژمرده شدم با کوچیکترین حرف گریه میکنم باهم رفتیم پیش روانشناس وبه گناه خودش اعتراف ودرحضور پزشک عذرخواهی کرد گفت دیگه تکرار نمیشه ولی هرکاری میکنم نمیتونم بهش اعتماد کنم میخوام ولی نمیتونم

مینا (تایید نشده)
12 آذر 1393

سلام من هم شوهرم بهم خیانت کرد رفت مشهد پیش دخترش هرکاری کردم که منو باخودش ببره نبرد میدونستم داره یه کارهایی میکنه ولی فکرشم نمیکردم تا این حد پیش بره حالا باگذشت چند ماه هنوز هم نتونستم به آرامش برسم ولی من حتی از دهنم در نیومد نگذاشتم هیچ کس حتی بچه هام بفهمند چون شوهرم خیلی توی جامعه دارای شخصیته خودش میگه فریب خورده بارها ازمن عذزخواهی کرد هرکاری میکنه تا از دلم دربیاره البته من خودم از درون متلاشی میشم ولی به خاطر جایگاه بچه هام وموقعیت شغلی خودم وشوهرم به هیچ کس نگفتم وخودش هم به خاطر این صبرم بارها ازمن عذرخواهی وتشکر کرده ولی من دیگه اون آدم شاد گذشته نیستم خیلی پژمرده شدم با کوچیکترین حرف گریه میکنم باهم رفتیم پیش روانشناس وبه گناه خودش اعتراف ودرحضور پزشک عذرخواهی کرد گفت دیگه تکرار نمیشه ولی هرکاری میکنم نمیتونم بهش اعتماد کنم میخوام ولی نمیتونم۵

میهمان (تایید نشده)
06 آذر 1393

سلام
من تمام نظرات و جواب ها رو خوندم.
ولی به نظر من این اصلا عاقلانه نیست.این که خدا این مسایل رو فقط در مورد زن ها قرار داده.یعنی اینکه زنها مرد رو در انحصار خودشون ندونند.چرا واقعا؟ولی همه مردها زنهاشون مطلقا در انحصار خودشون باشند وشرع هم راه هرچیزی رو باز گذاشته براشون.این با کجای عدالت خدا سازگاری داره؟در زمان های قدیم میگفتن عصر جاهلیت، همون زمان پیغمبرمان که دختر ها زنده به گور میشدن.در اون زمان این چیزها هم جز جاهلیت چی میتونسته باشه؟واسه همین چیز عادی ای بوده اصلا همه مردها چندین زن داشتن که با هم زندگی میکردن.و این موضوع جا افتا ه بوده و بسیار عادی.اما در زمان پیغمبرمون ازدواج مجدد چه جوری بوده؟برای چی بوده؟به چه هدفی بوده؟ مثلا پیامبرمون از حضرت خدیجه دلزده میشدن میرفتن با کسه دیگه ای؟ استغفرالله،اینجوری نبوده.اهدافی داشتن.یکیش جنگهای زیادی بوده که انجام میدادن و کلی از یاران شهید میشدن خوب اگه قرار نبوده کسی از زن وزندگی ای اون شهدا داشتن حمایت کنه مسلما یاران هر روز کم و کمتر میشدن.
چیزی که این وسط هست و ما نمیدونیمش اینه که برای پیامبران و امامان بحث دلخواستن و زیاده خواهی وتنوع طلبی وجود نداشته ولی در زمان ما تنها چیزی که مردان رو به این سمت سوق میده این مسایله.وگرنه خیلی خیلی اندکند مردانی که زنی را صیغه کنند که به او حسی نداشته باشندو فقط برای کمک و نیات خدایی اینکارو انجام بدن.

میهمان (تایید نشده)
14 آبان 1393

سلام من زن بارداری هستم زندگی من پر است از چریانات پیچیده همین قدر بگویم کهبارها خیانت دیده ام از سوی همسرم همسری که برای یافتن شغل کمکش کردم ترغیبش کرده ام برای ادامه تحصیل و در همه زمینه های زند گی در موفقیتهایش سهیم بودهم بارها بخشیدمش اما بجای بخشش دروغ و خیانت دیدهام خسته هستم با این بارداری و مشکلات افسردگی مشکلی جسمی پیدا کرده ام که پزشکان علت آنرا استرس میدانند داغونم به همریخته

میهمان (تایید نشده)
14 مهر 1393

ترغيب ميكنيد مردهارو؟! شوهرم اينها رو بخونه هوس خيانت ميكنه! جه وضعشه؟؟؟؟؟

کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,897,811

    اوقات شرعي