دلم برای تو تنگ است ...فاصله بسیار....

دلم برای  تو تنگ است ....

دستهايمان را به سوي آسمان بلند مي كنيم هر روز ،بعد از
هر نماز ، دعاي فرج مي خوانيم ،صبح ها جمعه ندبه خوان توييم  اما 
..... تو هنوز  نيامدي !

مي دانيم اما نمي خواهيم باور كنيم كه چرا در پس اين همه
دعا هنوز  سالهاست كه چشمانمان لياقت ديدار
تو را نيافته ، مي دانيم كه غرق گناهيم و يادمان 
ميرود تو چشم به راه خوب شدن مايي وما غافل از چشم انتظاري تو ...

تو هستي !اين ماييم كه غايبيم اين ماييم كه پرده گناه و
حجاب غفلت  رويمان را و حقيقت انساني مان
را پوشانده است ...

اما مولا !باور كن

بي همگان به سر شود .......و براي ما بي لياقتان بي تو
هم به سر شده و مي شود !واي برما كه فقط مي گوييم خداكند كه بيايي اما خدا كند كه
نيايي و چشم شرمسار مارا كه اين همه غرق گناه و روسياهي است نبيني !

اصلاًخودتان دعا كنيد اول ما به اصطلاح منتظران و به
واقع دوستدارانت لباس آدميت بپوشيم و لياقت ديدار تو را بيابيم آنوقت ديگر نيازي
نيست كه دعا كنيم تو بيايي چون ديگر تو مشتاق تر از ما از پرده غيبت و انتظار
بيرون خواهي آمد و آغوش پدرانه ات را براي 
ما خواهي گشود ....

آقا! دلمان سخت گرفته ازاين همه نيرنگ وتزوير و ادعا !

ودل شما ... كه هميشه مي گيرد از اين همه آسودگي وغفلت
ما  ناآگاهان !آخر هر روز جمعه كه مي رسد
غمگين ودلگير مي شويم گويا حس مي كنيم تو از دست مان  دلگيري مي دانيم كه اگر دعاي خير و اشك هاي
قنوت تو نبود ما خيلي پيشتر از اين دين و دنيايمان را باخته بوديم ...

مي دانيم كه دعايمان مي كني وگرنه ما نالايقان كجا و
زمزمه دعاي فرج تو بر لب ما كجا !

تو دعايمان مي كني وگرنه ما كجا و جسارت گفتگوي عاشقانه
با تو كجا !

مولاي من !دعا كن كه برگرديم به آنچه شما و خدابدان
خشنوديد ...و دعا كن كه برگردي و چشم انتظاري مارا پايان دهي .....

دلم گرفته از اين روزهاي تنهايي

چقدر
فاصله مانده كه پيش مان آيي ؟

وجیهه کلیدری