همه گزینهها روی میز باشد؛ چه غلطی میخواهند بکنند؟
رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند: مسئولان، به اظهارنظرها و اقدامات طرف مقابل، دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند میزنند و اظهار تمایل به مذاکره میکنند اما از طرف دیگر بلافاصله میگویند همه گزینهها روی میز است. حالا مثلاً چه غلطی میخواهند بکنند، معلوم نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح ديروز (یكشنبه) در آستانه روز ملی مبارزه با استكبار در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان، با بیان تحلیلی مهم از ریشه های دشمنی استكبار با ملت ایران ضمن اعلام حمایت جدی و محكم از مسئولان پرتلاش مذاكرات جاری تأكید كردند: سوابق عملكرد امریكا نشان می دهد موضوع هسته ای تنها بهانه ای برای ادامه دشمنی با ایران است. لبخند فریب گرانه دشمن كسی را دچار خطا نكند. اگر از مذاكرات نتیجه گرفته شود چه بهتر اگر نه، اثبات این توصیه مكرر است كه برای حل مشكلات باید نگاه به درون داشته باشیم.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز ۱۳ آبان، گفتند: تبعید امام (ره) در سال ۱۳۴۳ به دلیل سخنرانی ایشان بر ضد كاپیتولاسیون كه به مأموران و نظامیان امریكایی در ایران، مصونیت قضایی می بخشید، كشتار بیرحمانه دانش آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیكتاتورِ مورد حمایت امریكا در سال ۱۳۵۷ و حركت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت امریكا در سال ۱۳۵۸، هر سه، به نحوی به دولت امریكا مربوط است، و به همین علت روز ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استكبار نامگذاری شده است.
ایشان سخنان خود را با تبیین واژه قرآنی استكبار ادامه دادند اما پیش از آن یك نكته را متذكر شدند و افزودند: جوانان مؤمن و شجاع دانشجو كه در سال ۱۳۵۸، سفارت امریكا را تسخیر كردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را كه در واقع لانه جاسوسی بود، كشف كردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان كردند: در آن روز، جوانان ما نام سفارت امریكا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه های امریكا در كشورهای اروپایی كه شركای امریكا هستند، لانه جاسوسی نامگذاری می شود كه این موضوع نشان می دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از بیان این نكته، درخصوص معنای استكبار گفتند: استكبار به انسانها و دولتهایی اطلاق می شود كه دخالت در امور ملتهای دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می دانند و به هیچكس هم پاسخگو نیستند.
ایشان افزودند: نقطه مقابل استكبار، ملتها و انسانهایی هستند كه زیر بار زورگویی، مداخله جویی و تحمیل قدرت استكباری نمی روند و با آن مبارزه می كنند كه ملت ایران از اینگونه ملتهاست.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأكید بر اینكه دولت امریكا دولتی استكباری است كه برای خود حق مداخله در امور همه ملتها را قائل است، افزودند: ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط امریكا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستكبرین را در داخل قطع كرد و برخلاف برخی كشورها، این كار را نیمه تمام نگذاشت كه چوب آن را بخورد.
ایشان با تأكید بر اینكه مماشات با مستكبر، هیچ فایده ای برای كشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویكرد استكباری امریكا موجب شده است كه ملتها نسبت به آن، یك حس بی اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینكه تجربه نشان داده است كه هر ملت و دولتی كه به امریكا اعتماد كند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان امریكا باشد.
رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دكتر مصدق به امریكاییها و پاسخ امریكا با كودتای ۲۸ مرداد و همچنین بی وفایی امریكاییها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران، اشاره و تأكید كردند: امروز، در میان ملتها، منفورترین قدرتها، امریكا است.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان كردند: اگر امروز یك نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا، انجام شود، دیدگاه مردم دنیا، به هیچ دولتی به اندازه دولت امریكا، منفی نخواهد بود.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنان خود تأكید كردند: بنابراین موضوع ستیزه با استكبار و روز ملی مبارزه با استكبار جهانی، یك مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است.
رهبر انقلاب اسلامی، همه جوانان را به تحلیل صحیح و دقت در موضوع مبارزه با استكبار توصیه كردند و افزودند: جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با امریكا نداشتند زیرا ظلم و ستم امریكا و حمایت آن از رژیم بی رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد كه چرا ملت ایران با استكبار و رویكردهای امریكا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از امریكا چیست؟
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند نكته مهم و اساسی درباره مسائل جاری با امریكا، پرداختند. ایشان، ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاكره كنندگان با پنج به علاوه یك، تأكید كردند: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند كه با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و «هیچ كس نباید آنها را تضعیف كند، مورد توهین قرار دهد یا سازشكار بداند».
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینكه مذاكرات با شش كشوری كه امریكا نیز جزو آنهاست فقط درباره مسئله هسته ای است ولاغیر افزودند: بأذن الله از این مذاكرات ضرری هم نمی كنیم بلكه تجربه ای در اختیار ملت قرار می گیرد كه مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای ۸۲ و ۸۳، ظرفیت فكری و تحلیلی مردم را بالا خواهد برد.
رهبر انقلاب در تشریح بیشتر نتایج آن تجربه ملی افزودند: یك دهه قبل در مذاكرات با اروپایی ها، با نوعی عقب نشینی، تعلیقی را كه در واقع تحمیل شده بود پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از كارها، همه فهمیدیم كه حتی با این گونه كارها، مطلقاً امیدی به همكاری طرفهای غربی وجود نخواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان كردند: اگر این كار را نمی كردیم ممكن بود برخی مدعی شوند كه اگر یك بار عقب نشینی می كردید مشكلات حل و پرونده هسته ای عادی می شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درك كردند كه طرفهای ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا كار و پیشرفت را مجدداً شروع كردیم.
ایشان تفاوت وضع هسته ای امروز ایران با یك دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواندند و ضمن اعلام حمایت جدی و محكم از مسئولان مسائل جاری با امریكا افزودند: به مذاكرات جاری خوش بین نیستم چرا كه معلوم نیست نتایجی را كه ملت انتظار دارد به همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به شرط اینكه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می افتد.
رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح یا مغرض» افزودند: بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه كردن افكار عمومی، اینگونه القا كنند كه اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشكلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود.
ایشان در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه ها و طرحهای ضد ایرانی امریكا قبل از مطرح شدن بحث هسته ای ایران استناد كردند و از همه ملت بویژه جوانان دانشجو و دانش آموز خواستند كه در این زمینه تفكر و تأمل كنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با طرح چند سؤال افزودند: آیا اول انقلاب كه امریكا تحریم های ایران را برقرار كرد و آن را ادامه داد مسئله هسته ای در میان بود؟ آیا هنگام هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام ۲۹۰ سرنشین آن، بهانه ای به نام مسئله هسته ای وجود داشت؟ آیا در سالهای اول انقلاب كه امریكایی ها طرح كودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا كردند موضوع هسته ای مطرح بود؟ آیا حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی امریكا از گروههای ضد انقلاب پس از پیروزی انقلاب به علت فعالیتهای هسته ای ایران بود؟
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به پاسخهای منفی این سئوالات تأكید كردند: بنابراین مسئله هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشكی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح می كنند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از استناد به این واقعیات تأكید كردند: دشمنی امریكایی ها با جمهوری اسلامی به این علت است كه ملت ایران با رد خواستهای آنها، معتقد است امریكا علیه ایران هیچ غلطی نمی تواند بكند.
ایشان افزودند: امریكا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران»، مخالف است. همانگونه كه اخیراً یكی از سیاستمداران و عناصر فكری امریكا به صراحت اعلام كرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناك است چرا كه دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاكم شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنانشان تأكید كردند: مسئله هسته ای بهانه است و امریكاییها زمانی از خصومت دست بر می دارند كه ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نگاه به درون و تكیه بر قدرت داخلی را راه حل واقعی مسائل و مشكلات موجود دانستند و خاطرنشان كردند: اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متكی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم.
ایشان افزودند: همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است كه برای پیشرفت و گشایش كارها، به ظرفیتهای متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تكیه كنید.
رهبر انقلاب در همین زمینه تحرك دیپلماسی را هم بسیار لازم خواندند و افزودند: تكیه بر تواناییهای درونی به معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرك دیپلماسی تنها بخشی از كار است و محور اصلی، اتكا به توانایی داخلی است كه می تواند پای میز مذاكره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد.
رهبر انقلاب اسلامی توجه ملت و مسئولان را به این نكته مهم جلب كردند كه ایران در مواجهه با دشمنان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، هیچگاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین دلیل این سخن، افزودند: ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح كارآمد نداشتیم در حالیكه جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرتهای غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند.
ایشان گفتند: اكنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها كاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیونها جوان بااستعداد و آماده به كار است در حالیكه جبهه مقابل او یعنی امریكاییها و شركای آنها، دارای مشكلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف های فراوان هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، اختلاف های سیاسی در امریكا و تعطیلی شانزده روزه دولت امریكا، مشكلات بزرگ اقتصادی و كسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف های عمیق اروپا و امریكا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه هایی از وضعیت كنونی جبهه مقابل ملت ایران برشمردند و تأكید كردند: امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تكیه بر توانایی های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور كنیم.
ایشان بار دیگر با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت محترم و مسئولان، در عرصه دیپلماسی و مذاكرات، خاطرنشان كردند: این اقدام، یك تجربه و احتمالاً یك كار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر اما اگر نتیجه گرفته نشد، معنایش این خواهد بود كه برای حل مشكلات، كشور باید روی پای خود بایستد.
رهبر انقلاب اسلامی در عین حال گفتند: توصیه قبلی خود را یك بار دیگر تكرار می كنم؛ نباید به دشمنی كه لبخند می زند، اعتماد كرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان كردند: توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاكره این است كه مراقب باشید، لبخند فریب گرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نكند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل، دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یك طرف لبخند می زنند و اظهار تمایل به مذاكره می كنند اما از طرف دیگر بلافاصله می گویند، همه گزینه ها روی میز است. حالا مثلاً چه غلطی می خواهند بكنند معلوم نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یكی از سیاستمداران امریكایی كه خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، خاطرنشان كردند: اگر امریكاییها راست می گویند كه در مذاكرات جدی هستند، باید به دهان این افراد یاوه گو بزنند و دهان آنها را خرد كنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: دولتی كه دارای این توهم است كه نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته ای، مسئولیت دارد، غلط می كند، كه كشور دیگری را تهدید هسته ای كند.
ایشان افزودند: امروز، امریكاییها به دلیل تسلط سرمایه داران قدرتمند و كمپانیهای صهیونیستی بر دولت و كنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره ها مجبورند ملاحظه آنها را بكنند اما ما كه مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما از روز اول گفتیم، اكنون هم می گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت كه ما رژیم صهیونیستی را یك رژیم نامشروع و حرام زاده می دانیم.
ایشان با اشاره به هوشیاری ملت و مسئولان خاطرنشان كردند: ما از هر اقدام مسئولان كه در جهت مصلحت كشور باشد، حمایت می كنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و بویژه جوانان، داریم كه چشم های خود را كاملاً باز كنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان گفتند: امیدواریم با لطف و عنایت الهی، جوانان با روحیه شاداب خود، كشور را تحویل بگیرند و با ابتكارهای خود، آن را به قله ها برسانند.
متن كامل بيانات
به مناسبت روز ملّى مبارزه با استكبار جهانى
بسماللهالرّحمنالرّحيم
امروز نَفس گرم شما جوانان عزيز در اين حسينيّه يادآور و نشانهى همان حماسه و شورى است كه در طول سالهاى گوناگون از اوّل انقلاب تا امروز، پشتيبان و حمايتكننده و تضمينكنندهى حركت انقلابى ملّت ايران بوده است. نعمت بزرگ خدا بر اين كشور و بر نظام جمهورى اسلامى، وجود جوانها است؛ با انگيزههاى روشن، استوار، متّكى به منطق و با دلهاى پاك و نيّتهاى صاف و خالص.
جلسهى امروز ما به مناسبت يادبود حوادث سيزدهم آبان است كه در طول سالهاى گوناگون - پيش از انقلاب و پس از پيروزى انقلاب - در كشور اتّفاق افتاده است. سه حادثه است: حادثهى تبعيد امام در سال ۴۳، حادثهى كشتار بىرحمانهى دانشآموزان در تهران در سال ۵۷، و حادثهى حركت شجاعانهى دانشجويان در تسخير لانهى جاسوسى در سال ۵۸؛ هر سه حادثه به نحوى مربوط ميشود به دولت ايالات متّحدهى آمريكا. در سال ۴۳ امام (رضوان الله تعالى عليه) به خاطر اعتراض عليه كاپيتولاسيون - كه به معناى حفظ امنيّت مأموران آمريكايى در ايران و مصونيّت قضايى آنها بود - تبعيد شدند؛ پس قضيّه مربوط شد به آمريكا. در سال ۵۷ رژيم وابستهى به آمريكا در خيابانهاى تهران دانشآموزان را به قتل رساند و آسفالت خيابانهاى تهران به خون نوجوانان ما رنگين شد، براى دفاع از رژيم وابستهى به آمريكا؛ اين هم مربوط شد به آمريكا. در سال ۵۸ ضربتِ متقابل بود؛ يعنى جوانان شجاع و مؤمن دانشجوى ما به سفارت آمريكا حمله كردند و حقيقت و هويّت اين سفارت را كه عبارت بود از لانهى جاسوسى كشف كردند و در مقابل چشم مردم دنيا گذاشتند. آن روز جوانهاى ما اسم سفارت آمريكا را گذاشتند لانهى جاسوسى، امروز بعد از گذشت سى و چند سال از آن روز، اسم سفارتخانههاى آمريكا در نزديكترين كشورها به آمريكا - يعنى كشورهاى اروپايى - شده است لانهى جاسوسى؛ يعنى جوانهاى ما سى سال از تقويم تاريخ دنيا جلو بودند. اين قضيّه هم مربوط به آمريكا بود. سه حادثه، هركدام [هم] بهنحوى مرتبط با دولت ايالات متّحدهى آمريكا و مناسبات آن با ايران. لذا روز سيزدهم آبان را - كه مثل فردا است - نامگذارى كردند "روز مبارزهى با استكبار".
استكبار يعنى چه؟ استكبار يك تعبير قرآنى است؛ در قرآن كلمهى استكبار به كار رفته است؛ آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، يعنى آن كسانى و آن دولتى كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهاى ديگر را دارد، در همهى كارهاى آنها مداخله ميكند براى حفظ منافع خود؛ خود را آزاد ميداند، حقّ تحميل بر ملّتها را براى خود قائل است، حقّ دخالت در امور كشورها را براى خود قائل است، پاسخگو هم به هيچكس نيست؛ اين معناى مستكبر است. نقطهى مقابل اين جبههى ظالم و ستمگر، گروهى هستند كه با استكبار مبارزه ميكنند؛ مبارزهى با استكبار يعنى چه؟ يعنى در درجهى اوّل زير بار اين زورگويى نرفتن؛ معناى استكبارستيزى يك چيز پيچوخمدارِ پيچيدهاى نيست؛ استكبارستيزى يعنى يك ملّتى زير بار مداخلهجويى و تحميل قدرت استكبارگر يا انسان مستكبر يا دولت مستكبر نرود؛ اين معناى استكبارستيزى است. من البتّه انشاءالله در آينده در يك فرصتى با شما جوانها، دانشجوها، دانشآموزان دربارهى استكبار و استكبارستيزى يك صحبت مفصّلى بايد بكنم كه الان مجال آن نيست؛ اجمالاً اين معناى استكبار و اين معناى استكبارستيزى است.
ملّت ايران كه خود را استكبارستيز ميداند، بهخاطر اين است كه زير بار تحميل دولت آمريكا نرفته است. دولت آمريكا يك دولت استكبارى است، حقّ مداخلهى در كشورها را براى خود قائل است، جنگافروزى ميكند، در امور كشورها مداخله ميكند؛ امروز مشاهده ميكنيد [كه] اين قضيّه ديگر از محدودهى كشورهاى آسيا و آفريقا و آمريكاى لاتين فراتر رفته است، به اروپا رسيده؛ در امور آنها هم دخالت ميكنند. ملّت ايران در مقابل اين استكبارى كه دولت ايالات متّحده داشت و دخالتى كه ميكرد و زورگوئىاى كه ميكرد و تسلّطى كه بر كشور عزيز ما در طول سالها براى خود درست كرده بود، ايستاد. حكومت طاغوتىِ پادشاهى، يك حكومت وابستهى به آمريكا بود بدون پشتوانهى داخلى؛ با تكيهى به آمريكا در ايران هر كارى ميخواستند ميكردند؛ به مردم ظلم ميكردند، حقوق مردم را غصب ميكردند، بين مردم تبعيض قائل ميشدند، كشور را از رشد و ترقّى و توسعهاى كه حقّ طبيعى و تاريخى آن بود باز داشته بودند، براى خاطر اينكه منافع آمريكا را در ايران تأمين كنند. ملّت ايران ايستاد، انقلاب كرد، بعد هم ريشههاى مستكبرين را در كشور قطع كرد؛ مثل بعضى از كشورهاى ديگر نبود كه مقابلهى با استكبار كردند امّا كار را نيمهتمام گذاشتند و چوبش [را] هم خوردند.
بنده در يك كشورى - كه اسم نمىآورم - كه با انگليسها مبارزه كرده بودند و سالها ظلم و جور انگليسها را با مبارزهى خودشان تمام كرده بودند و استقلال پيدا كرده بودند، ديدم كه مجسّمهى يك سردار انگليسى را در يكى از مراكز مهمّ تفريحى خودشان نصب كردند! گفتيم خب اين ديگر چيست؟ اسم آن مركز را هم، به اسم آن مستكبرِ مستعمرى كه هزاران جنايت در آنجا كرده بود، گذاشته بودند! البتّه از اين ملاحظهكارى و مماشاتكارى هم سودى نبردند؛ يعنى فشار بر آن كشور ادامه داشت، هنوز هم [ادامه] دارد؛ مماشات با مستكبر براى هيچ كشورى سود به ارمغان نمىآورد. جمهورى اسلامى ايران و انقلاب عظيم اين ملّت با استكبارِ آمريكايى در افتاد و كار را نيمهكاره هم رها نكرد؛ چون ضربِ دستِ آمريكا را در طول سالهاى متمادى بر روى پوست و گوشت خود احساس كرده بود؛ ميفهميد اينها چه كسانى هستند، چه هستند.
اين رويكرد استكبارى كه آمريكايىها دارند و از دهها سال پيش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است كه در ملّتهاى دنيا يك احساس بىاعتمادى و بيزارى نسبت به دولت آمريكا بهوجود بيايد؛ اين مخصوص كشور ما نيست؛ هر ملّتى به آمريكا اعتماد كرد، ضربه خورد؛ حتّى آن كسانى كه دوست آمريكا بودند. حالا در كشور ما دكتر مصدّق به آمريكايىها اعتماد كرد؛ براى اينكه بتواند خود را از زير فشار انگليسها نجات بدهد، به آمريكايىها متوسّل شد؛ آمريكايىها به جاى اينكه به دكتر مصدّق كه به آنها حسن ظن پيدا كرده بود كمك كنند، با انگليسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اينجا و كودتاى ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد كرد، كتكش را [هم] خورد؛ حتّى كسانى كه با آمريكا ميانهشان هم خوب بود و به آمريكا اعتماد كردند، ضربهاش را خوردند. روابط رژيم طاغوتى سابق با آمريكا خيلى صميمى بود، در عين حال زيادهخواهىِ آمريكا آنها را هم به ستوه آورده بود؛ همين كاپيتولاسيونى را كه گفتيم - مصونيّت قضائى مأمورين آمريكا - تحميل كردند بر آنها؛ آنها هم پشتوانهاى جز آمريكا نداشتند، مجبور شدند قبول كردند.
معناى كاپيتولاسيون اين است كه اگر چنانچه يك گروهبان آمريكايى بزند توى گوش يك افسر ارشد ايرانى، كسى حق ندارد او را تحت تعقيب قرار بدهد. اگر يك مأمور خُردهپاى آمريكايى در تهران به يك مرد شريف ايرانى يا به يك زن شريف ايرانى تعدّى بكند، كسى حق ندارد او را تحت تعقيب قرار بدهد؛ آمريكايىها ميگويند حق نداريد، خودمان قضيّه را حل ميكنيم؛ ذلّت يك ملّت از اين بيشتر نميشود. اين را تحميل كردند، دوستشان هم بود، به دوست خودشان هم رحم نكردند. همين محمّدرضا را بعد از آنكه از ايران فرار كرد و يك مدّت كوتاهى به آمريكا رفت، از آنجا بيرون كردند، او را نگه نداشتند؛ يعنى اينقدر هم به او وفادارى نكردند؛ اينجورى هستند.
ملّتها و حتّى دولتها به آمريكا بىاعتمادند به خاطر همين رفتار و رويكردى كه در سياست آمريكايىها هست. هركسى اعتماد كرد به آمريكا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در ميان ملّتها شايد بشود گفت منفورترين قدرتهاى دنيا آمريكا است. اگر يك نظرسنجى عادلانه و سالمى در دنيا بين ملّتها انجام بگيرد، گمان نميكنم نمرهى منفى هيچ دولتى به پاى نمرهى منفى دولت آمريكا برسد؛ در دنيا امروز وضع اينها اينجورى است؛ ميشنويد ديگر حرفهايى كه اروپايىها امروز دارند عليه آمريكايىها ميزنند. خب، بنابراين مسئلهى ستيزهى با استكبار و روز ملّى استكبارستيزى يك مسئلهى اساسى است، يك مسئلهى برخاستهى از تحليل درست و حرف درست است. و شما جوانهاى عزيز و ميليونها جوانى كه در سرتاسر كشور هستند، مثل شما دانشجو و دانشآموزند، بايد تحليل درستى داشته باشيد از اين قضايا. خب، جوانِ اوّلِ انقلاب احتياج به تحليل نداشت و تحليل نميخواست، همهچيز برايش روشن بود، چون همهچيز را خودش به چشم خود ديده بود؛ حضور آمريكايىها را، قساوت آمريكايىها را، ساواكِ دستآموزِ آمريكايىها را، امّا امروز شما بايد فكر كنيد، تحليل كنيد، دقّت كنيد؛ صِرف [گفتن با] زبان نباشد؛ معلوم باشد چرا ملّت ايران با استكبار مخالف است؛ چرا با رويكردهاى ايالاتمتّحدهى آمريكا مخالف است؛ اين بيزارى ناشى از چيست؛ اين را جوانِ امروز بايستى بدرستى و با تحقيق بفهمد.
خب، دربارهى مسائل جارى ما با آمريكا - كه اين روزها محلّ بحث است - چند نكته را من عرض بكنم؛ سئوال است در ذهنها. اوّلاً يك تذكّر مهم و لازمى را بدهم: هيچكس نبايد اين مجموعهى مذاكرهكنندگان ما را با مجموعهى شامل آمريكا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهى يك - سازشكار بداند؛ اين غلط است؛ اينها مأموران دولت جمهورى اسلامى ايران هستند، اينها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند؛ يك مأموريّتى را دارند انجام ميدهند. كار سختى هم هست [كه] بر عهدهى اينها است؛ دارند با تلاش فراوان آن كارى را كه بر عهدهى آنها است انجام ميدهند. بنابراين نبايد مأمورى را كه مشغول يك كارى است و مسئول يك فرايندى است مورد تضعيف يا توهين يا بعضى از تعبيراتى كه گاهى شنيده ميشود - كه اينها سازشكارند، و مانند اينها - قرار داد؛ نه، اين حرفها نيست. اين را هم توجّه داشته باشيد، اين مذاكرهاى كه امروز دارد انجام ميگيرد با شش كشور - كه آمريكا هم جزو اين شش كشور است - فقط در مورد مسائل هستهاى است و لاغير. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم [كه] مذاكره در موضوعات خاص اشكالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاكره، لكن ميخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذنالله ضررى نميكنيم.
يك تجربهاى در اختيار ملّت ايران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه بهنحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى ميكرديد، همهى مشكلات حل ميشد، پروندهى هستهاى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنىسازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقبنشينى، با تعليق غنىسازى، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنىسازى را آغاز كردن. امروز وضعيّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه ميزديم سرِ دو، سه سانتريفيوژ، [ در حالى كه] امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقين ما، مسئولين ما همّت كردند، كارها را پيش بردند. بنابراين از مذاكراتى هم كه امروز در جريان است، ما ضررى نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم [از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادى ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد. ما از مسئولين خودمان كه دارند در جبههى ديپلماسى فعّاليّت ميكنند، كار ميكنند، قرص و محكم حمايت ميكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزدومواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند.
يكى از ترفندها و خلافگويىها اين است كه اينجور القا كنند به افكار عمومى مردم كه اگر ما در قضيّهى هستهاى، تسليم طرف مقابل شديم، همهى مشكلات اقتصادى و معيشتى و غيره حل خواهد شد؛ اين را دارند تبليغ ميكنند. البتّه تبليغاتچىهاى خارجى با شيوههاى كاملاً ماهرانهى تبليغاتى خط ميدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اينكه نيّت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همين را دارند تبليغ ميكنند كه اگر ما در اين قضيّه كوتاه آمديم و تسليم شديم در مقابلِ طرف مقابل، همهى مشكلات اقتصادى و مانند اينها حل خواهد شد؛ اين خطا است. چرا خطا است؟ چند علّت دارد. من مايلم شما جوانهاى عزيزمان - هم شما كه در اين جلسه تشريف داريد، هم قشر جوان فرهمند ما، قشر جوان آگاه ما، جوان پرانگيزهى ما، دانشجويان ما، دانشآموزان ما در سرتاسر كشور كه من يكوقت گفتم شماها افسران جنگ نرميد - فكر كنيد روى اين مسائل.
يك مسئله اين است كه دشمنى آمريكا با ملّت ايران و با جمهورى اسلامى اصلاً حول محور هستهاى نيست؛ اين خطا است اگر خيال كنيم كه دعواى آمريكا با ما سرِ قضيّهى هستهاى است؛ نه، قضيّهى هستهاى بهانه است؛ قبل از اينكه مسئلهى هستهاى مطرح باشد، همين دشمنىها، همين مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر يك روزى هم مسئلهى هستهاى حل شد - فرض كنيد جمهورى اسلامى عقبنشينى كرد؛ همانكه آنها ميخواهند - خيال نكنيد مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانهى ديگر را بهتدريج پيش ميكشند: چرا شما موشك داريد؟ چرا هواپيماى بدون سرنشين داريد؟ چرا با رژيم صهيونيستى بديد؟ چرا رژيم صهيونيستى را به رسميّت نمىشناسيد؟ چرا از مقاومت در منطقهى به قول خودشان خاورميانه حمايت ميكنيد؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله اين نيست كه اينها سرِ قضيّهى هستهاى با جمهورى اسلامى اختلاف پيدا كرده باشند؛ نه، تحريم آمريكا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بيشتر شده است، تا امروز كه خب به نقطهى بالايى رسيده. دشمنىهاى ديگر [هم ]كردند: اينها هواپيماى جمهورى اسلامى ر ا سرنگون كردند، ۲۹۰ انسان مسافر را كشتند؛ اينها اوايل انقلاب هنوز مردم از هيجان انقلاب بيرون نيامده، كودتاى پايگاه شهيد نوژه را به راه انداختند، عليه انقلاب كودتا كردند؛ اينها از ضدّانقلابها در هر نقطهاى از كشور كه بودند حمايت كردند؛ به ضدّانقلاب سلاح دادند و مانند اينها؛ همان كارى كه بعدها در بعضى كشورهاى ديگر كردند، در اينجا[هم] اين كارها را كردند. مسئله مسئلهى هستهاى نيست؛ بايد همه به اين توجّه داشته باشند. اين نيست كه ما خيال كنيم دشمنى آمريكا با جمهورى اسلامى ايران بهخاطر مسئلهى هستهاى است؛ نه، مسئله مسئلهى ديگرى است؛[ مسئله اين است كه] ملّت ايران به خواستههاى آمريكا نه گفت، ملّت ايران گفت آمريكا عليه ما هيچ غلطى نميتواند بكند. اينها با موجوديّت جمهورى اسلامى مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهورى اسلامى مخالفند. همين اواخر يكى از سياستمداران و از عناصر فكرى آمريكا گفت - و گفتهى او پخش شد، اين مسئلهى پنهانى هم نيست - كه ايران چه اتمى باشد، چه اتمى نباشد، خطرناك است. اين شخص صريحاً گفت نفوذ و اقتدار ايران - به قول خودشان هژمونى ايران - در منطقه خطرناك است؛ ايرانى كه امروز از اعتبار برخوردار است، از احترام برخوردار است، از اقتدار برخوردار است. آنها با اين دشمنند، با اين مخالفند. آن روزى اينها راضى ميشوند كه ايران يك ملّت ضعيف، كنارمانده، منزوى، بىاعتبار و بىاحترام باشد؛ مسئله مسئلهى هستهاى نيست. اين يك مطلب.
مطلب ديگر اين است كه ما براى مسائل اقتصادى كشور همهى تلاشمان بايستى متمركز باشد بر روى مسائل داخلى؛ آن پيشرفتى، آن گشايشى ارزش دارد كه متّكى باشد به قدرت درونى يك ملّت. يك ملّت اگر به قدرت خود، به توانايىهاى خود متّكى بود، ديگر از اخم يك كشور، از تحريم يك كشور متلاطم نميشود؛ اين را بايد ما حل كنيم. همهى حرف ما با مسئولين - چه مسئولين گذشته، چه مسئولين امروز - همين است كه بايد براى گشايش مسائل كشور و مشكلات كشور، از جمله مشكلات اقتصادى، نگاه به درون باشد. ما در كشور ظرفيّتهاى زيادى داريم؛ از ظرفيّتهاى اين ملّت كه عبارت است از، هم امكانات انسانى، هم امكانات طبيعى، هم امكانات جغرافيايى و موقعيّت منطقهاى بايد استفاده كرد. البتّه ما از تحرّك ديپلماسى هم حمايت ميكنيم. وقتى ميگوييم از درون بايستى كارها اصلاح بشود، معنايش اين نيست كه چشممان را ببنديم، تحرّك ديپلماسى نداشته باشيم، با دنيا كار نكنيم؛ چرا، تحرّك ديپلماسى، حضور ديپلماسى كار بسيار لازمى است - مسئولينى كه اين كارها را ميكنند، بخشى از كارهايند - لكن تكيه بايست بر روى مسائل داخلى باشد. در عرصهى ديپلماسى هم آن كشورى موفّق است كه متّكى باشد به نيروى درونزا؛ آن دولتى ميتواند در پشت ميز مذاكرهى ديپلماسى حرف خودش را سبز بكند و به مقصود و نتايج مورد نظر خودش دست پيدا بكند كه متّكى باشد به يك اقتدار درونى، توانايىهاى درونى؛ حساب ميبرند از يك چنين دولتى.
يك نكتهى مهمّى كه در اينجا بايد مورد توجّه قرار بگيرد اين است كه ما در مواجههى با دشمنانمان در طول اين سالها هيچوقت دچار استيصال نشديم، بعد از اين هم نخواهيم شد. ما در دههى اوّل انقلاب، بخصوص در سالهاى اوّل، دستمان از اغلب ابزارهاى مادّى كوتاه بود؛ پول نداشتيم، سلاح نداشتيم، تجربه نداشتيم، سازماندهى نداشتيم، نيروى مسلّح كارآمد نداشتيم، ابزارهاى جنگى نداشتيم؛ و دشمن ما - چه دشمنى كه در صحنهى جنگ با ما ميجنگيد، يعنى رژيم بعثى صدّام؛ و چه دشمنى كه پشت سر او قرار داشت، يعنى همين آمريكا و ناتو و شوروىِ آن روز - اينها در اوج قدرت بودند، در اوج توانايى بودند. همين دولت آمريكا آن روز در زمان ريگان يكى از دولتهاى محكم و قوى و تواناى در عرصههاى سياسى و نظامى در دنيا بود، و ما در تهيدستى و فقر و تنگدستى قرار داشتيم، [ امّا] نتوانستند با ما كارى بكنند.
امروز وضعيّت فرق كرده است؛ امروز جمهورى اسلامى، هم سلاح دارد، هم پول دارد، هم علم دارد، هم فنّاورى دارد، هم قدرت ساخت دارد، هم اعتبار بينالمللى دارد، هم ميليونها جوان آمادهى به كار دارد، ميليونها استعداد دارد؛ امروز وضع ما اينجورى است؛ ما اصلاً قابل مقايسهى با سىسال قبل نيستيم. اتّفاقاً در جبههى مقابل ما وضعيّت بهعكس است؛ آن روز آمريكايىها در اوج قدرت بودند، امروز نيستند؛ خودِ يكى از اين دولتمردان كنونى آمريكا، يك شخصيّت معروفى، چندى پيش يك جملهاى گفت - اوگفت، ما نميگوييم؛ اين را خودشان گفتند - كه آمريكا امروز وضعش به جايى رسيده كه دوستانش احترامش نميكنند، دشمنانش از او نميترسند. در اين برههى اخير دچار مشكلات سياسىاند؛ ديديد اختلافات سياسيون آمريكا را بر سر مسائل مربوط به بودجهى دولتشان كه موجب شد شانزده هفده روز دولت آمريكا تعطيل بشود، هشتصد هزار كارمند را به مرخصى اجبارى بفرستند؛ اينها ضعف است، اينها ناتوانى است. در مسائل اقتصادى و مالى، امروز دچار بزرگترين مشكلاتند؛ مشكلات ما در مقابل مشكلات آنها صفر است.
من به شما بگويم، در سال ۲۰۰۱ يا ۲۰۰۲ ميلادى - يعنى ده سال قبل، يازده سال قبل - مسئولين مالى آمريكا پيشبينى كردند و گفتند ما در سال ۲۰۱۱ يا ۲۰۱۲ چهارده هزار ميليارد دلار اضافهى درآمد خواهيم داشت؛ درست توجّه كنيد! سال ۲۰۰۱ پيشبينىشان براى سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ اين بود: گفتند ما در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ چهارده هزار ميليارد دلار اضافه درآمد خواهيم داشت؛ حالا سال ۲۰۱۳ است، نزديك هفده هزار ميليارد [دلار] كمبود دارند، نه اينكه اضافه درآمد ندارند؛ يعنى در محاسباتشان حدود سى هزار ميليارد دلار اشتباه كردند! اين وضع اقتصادى آنها است، اين وضع محاسبات آنها است. يك چنين وضعى امروز در جبههى مقابل ما وجود دارد، اختلافات هم كه خب زياد است، ملاحظه ميكنيد؛ منافع مشتركى آنها را - اروپايىهاو آمريكايىها را - به هم وصل كرده است والّا در اعماق با هم بدند. ملّت فرانسه نسبت به آمريكايىها منزجر و متنفّر است. در قضاياى گوناگون، در قضيّهى سوريّه كه آمريكايىها ميخواستند حمله كنند، نتوانستند نزديكترين دولت به خودشان را هم شريك خودشان كنند در اين قضيّه؛ يعنى انگليسها هم گفتند ما شركت نميكنيم. اين درحالى است كه وقتى به عراق حمله كردند، حدود چهل دولت با اينها همكارى كردند؛ وقتى به افغانستان حمله كردند، سى و چند دولت با اينها همكارى كردند. [ الان ]آمريكايىها وضعشان اينجورى است، [امّا] ما وضعمان خيلى خوب است. ما پيشرفت كرديم، ما مقتدر شديم، ملّتمان ملّت آگاهى شده؛ البتّه فشار مىآورند. اين فشارها را بايستى با تكيهى بر توانايىهاى خودمان در داخل تحمّل كنيم و از آن عبور كنيم؛ اين كار عاقلانهاى است كه انجام ميگيرد. البتّه عرض كرديم، باز هم تكرار ميكنيم: با تلاشى كه دولت محترم و مسئولين كشور دارند انجام ميدهند، ما موافقيم. يك كارى است، يك تجربهاى است، احتمالاً يك اقدام مفيدى است؛ اين كار را انجام بدهند، اگر نتيجه گرفتند كه چه بهتر، امّا اگر نتيجه نگرفتند، معنايش اين باشد كه براى حلّ مشكلات كشور بايستى كشور روى پاى خودش بايستد. اين توصيهى قبلى خودمان را باز هم تكرار ميكنيم: به دشمنى كه لبخند ميزند، اعتماد نكنيد؛ اين را ما به مسئولينمان، به بچّههاى خودمان، فرزندان خودمان - اينهايى كه در مسئلهى ديپلماسى مشغول كار هستند، بچّههاى مايند، جوانهاى خود مايند - [توصيه ميكنيم]؛ توصيهى ما به اينها اين است: مراقب باشيد لبخند فريبگرانه شما را دچار اشتباه نكند، دچار خطا نكند؛ ريزهكارىهاى كار دشمن را ببينيد.
آمريكايىها امروز بيشترين رودربايستى را از رژيم منحطّ صهيونيستى دارند؛ بيشترين ملاحظه را از محافل صهيونيست دارند؛ ملاحظهى آنها را ميكنند؛ ما داريم مىبينيم وضعيّت را. پنجهى قدرتمندان مالى و كمپانىهاى صهيونيستى بر دولت آمريكا و كنگرهى آمريكا و مسئولين آمريكايى آنچنان مسلّط است كه اينها مجبورند ملاحظهى آنها را بكنند، ما كه مجبور نيستيم ملاحظهى آنها را بكنيم. ما از روز اوّل گفتيم، امروز هم ميگوييم، بعد از اين هم خواهيم گفت: ما رژيم صهيونيستى را يك رژيم نامشروع و حرامزاده ميدانيم. يك رژيمى است كه بر اساس توطئه بهوجود آمده است، بر اساس توطئه و سياستهاى توطئهآميز هم دارد حفظ ميشود و حراست ميشود. آنها ملاحظه دارند؛ حالا چرا ملاحظه دارند، اين خودش بحث ديگرى است؛ پول و قدرت و سرمايهى صهيونيستها كار خودش را ميكند، بالاخره اين بيچارهها را دچار ميكند؛ مجبورند ملاحظه كنند؛ فقط هم آمريكايىها نيستند، خيلى از سياستمداران ديگر غربى هم همين مشكل را بيچارهها دارند، آنها هم گرفتارند، [دچار] مشكلند. لذا مسئولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن طرف لبخند ميزنند، اظهار علاقه ميكنند، اظهار ميل به مذاكره ميكنند، از اين طرف بلافاصله مىآيند ميگويند: همهى گزينهها روى ميز است! خب، كه مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟ اگر جدّى هستند در كار، بايستى خودشان را كنترل كنند، بايد جلوى آن كسانى را كه زبان به حرفهاى ياوهاى از اين قبيل ميگشايند بگيرند. يك سياستمدار پولدار آمريكايى يك غلطى ميكند كه بله، ما بايستى در فلان صحراى ايران بمب اتم بزنيم و تهديد كنيم و فلان؛ بايد بزنند دهن يك چنين آدمى را خُرد كنند. دولتى كه خودش را به توهّم اينكه نسبت به مسائل جهان مسئوليّت دارد، مسئول ميداند كه با مسئلهى هستهاىِ فلان كشور و فلان كشور برخورد كند، ديگر غلط ميكند كه يك كشورى را در يك چنين وضعى، در يك چنين دور و زمانهاى تهديد هستهاى بكند. بايد جلوى اين ياوهها را بگيرند.
بههرحال ملّت ما بحمدالله ملّت هوشيارى است، مسئولين ما هم مسئولين همين ملّتند، آنها هم هوشيارند، حواسشان جمع است. هر كارى كه به مصلحت كشور باشد و مسئولين كشور انجام بدهند، ما از آن كار حمايت ميكنيم، كمكشان ميكنيم، دعايشان هم ميكنيم، لكن توصيه هم ميكنيم، هم به آحاد مردم، هم به مسئولين، هم بخصوص به شما جوانهاى عزيز كه چشموگوشها را باز كنيد. هر ملّتى با آگاهى، با هوشيارى، با بيدار ماندن و به خواب نرفتن، ميتواند به اهداف والاى خود دست پيدا كند.
و اميدواريم انشاءالله دعاى حضرت بقيّةالله (ارواحنا فداه)، پشتيبان شما باشد. روح مطهّر امام دعاگوى شما باشد. ارواح طيّبهى شهدا انشاءالله دعاگوى شما باشند. و انشاءالله شما جوانها، كشور را با روحيّهى شاداب خودتان تحويل بگيريد، و با ابتكار خودتان نوبت به شما برسد، انشاءالله به قلّهها برسيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
در مرور سریع این بیانات میخوانید:
موضوعات اصلی مطرح شده در بیانات
جملات طلایی بیانات
پیشنهاد بیانات یا پیام های مرتبط با موضوعات اصلی برای مطالعه بیشتر
واژگان كلیدی مطرح شده در بیانات
جزئیات تكمیلی قابل توجه در متن بیانات
- 1942 خوانده
نظرات
عجب تو دهني محكمي دلم حال اومد
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي سيد علي نگه دار
واقعا احساس غرور مکنم وقتی که رهبرم این چنین مقتدر ونترس است عالی بود
جانم فدای رهبر
ارسال نظر جدید