ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

پدر شوهرم اخلاق خوبی نداره و بعضی از اخلاق های شوهرم هم به اون رفته !

 

پدر شوهرم اخلاق خوبی نداره و بعضی از اخلاق های شوهرم هم به اون رفته !

1392/11/06  |  1،095 بازدید

 

 

سوال:

من 1 ساله که ازدواج کردم البته 2 سال هم عقد بودیم. اوایل ازدواج هفته ای 2 یا 3 بار با هم دعوا می کردیم. اما الان کمتر شده. بعضی رفتارهای همسرم وخانوادش منو اذیت می کرد. حتی برای مسائل پیش پا افتاده با هم دعوامون می شد.

پدر شوهرم اخلاق خوبی نداره و بعضی از اخلاق های شوهرم هم به اون رفته به خاطر همین هر وقت از اون ناراحت میشم تمام کارهایی که تو این مدت از خواهر و برادرش دیدم که اذیتم کرده و کارهای خودش که آزارم داده همش جلوی چشمام میاد.

دفعات پیش و این بار تو عصبانیت بهش گفتم تو هم مثل فامیلات دیوانه هستین. کلا خانوادش با هیچ کس رفت و آمد ندارن و از لحاظ روانی مشکل دارن و افسرده اند. بعد از 3 روز قهر با هم آشتی کردیم و امروز دیدم تو یه برگه باطله که قبلا جلوی دستش بود نوشته "حالم ازت به هم می خوره".. به نظر شما این حس تا چه حد ممکنه واقعیت داشته باشه؟ زودگذره یا این که واقعا این حس رو داره؟؟

البته الان با هم خوب شدیم ولی اون موقعی که داشتیم آشتی می کردیم گفته که هر دفعه با این حرفات ازت متنفر می شم بعد که آشتی می کنیم یه ذره ازین تنفر تو قلبم باقی می مونه... واقعا راست می گه؟؟ البته نا گفته نمونه منم وقتی اونو با دیگران تو دلم مقایسه می کنم می بینم واقعا نسبت به پسرهای الان خیلی کارهارو برام انجام نمیده و مثل مردهای قدیمی فکر میکنه. بعضی اوقات احساس می کنم انتخاب اشتباهی کردم و پشیمونم.

 

پاسخ استاد مشاور( خانم محسنیان)

 

دوست عزیز سلام. اینطور که من از گفته های شما متوجه شدم شما (و احتمالا همسرتان) افرادی منطقی هستید و با رعایت برخی مسائل کلیدی خواهید توانست زندگی مطلوبتان را بسازید. شما همراه با مطرح کردن مشکلتان، جواب خود را نیز داده اید، پس قادرید مسائلتان را به خوبی و با بکار بردن چندین تکنیک ساده حل کنید. اولین گام در حل مسئله، پی بردن به علت مسئله است و من فکر می کنم شما به خوبی از پس این موضوع بر می آیید. از این پس هر مشکلی که برایتان پیش آمد ابتدا بیندیشید که عامل زیربنایی این مشکل چیست و چرا چنین رفتاری از شما یا همسرتان سر زده است. سپس بیندیشید که بهترین راهکار برای حل آن مشکلتان چست (نتایج مثبت و منفی هر راهکار را با هم مقایسه کنید و بهترین راهکار را انتخاب کنید). من هم چند نکته را برایتان مطرح می کنم:

- شما گفتید که اوایل ازدواج بیشتر دعوا می کردید، اما الان کمتر شده. این موضوع طبیعی است و به مرور هم کمتر میشود. چون کم کم هر چه زمان بگذرد با رفتارهای هم بیشتر آشنا می شوید و به حساسیت های یکدیگر واقف می شوید. پس سعی کنید از این پس نیز یکدیگر را بیشتر بشناسید و به عقاید و حساسیت های یکدیگر احترام بگذارید و هر یک به خاطر دیگری کمی از موضعش کوتاه بیاید.

- اینکه می گویید مدام با یکدیگر دعوا می کنید می تواند به این علت باشد که معمولا در مواقع اختلاف نظر فقط با هم دعوا می کنید و پس از مدتی بدون اینکه مشکلتان حل شود یا به یک نتیجه منطقی برسید، با هم آشتی می کنید. از آنجایی که معمولا سعی نمی کنید مشکل را حل کنید و به نتیجه خاصی برسید، به همین جهت همان مشکل پس از مدتی باعث نزاع میان شما می شود. از این پس سعی کنید در یک زمان و مکان مناسب و با رعایت احترام به نظرات یکدیگر، در مورد مشکل گفتگو کنید و برای آن راه حل پیدا کنید، نگذارید مشکلاتتان تداوم یابد و کهنه شود، صورت مسئله را پاک نکنید، آن را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است کوچکترین مشکلاتتان پس از مدتی به غیر قابل تحمل ترین مشکلات تبدیل شوند.

- خودتان گفتید که پدر همسرتان رفتار خوبی ندارد و همسرتان در پاره ای از رفتارها به او رفته است. پس به این نکته واقفید که همسرتان در رفتارهایی که از او سر می زند خیلی مقصر نیست و در چنین شرایط خانوادگی بزرگ شده است، خانواده ای که احتمالا خیلی اهل تفریح نیستند، خانواده ای که خیلی با کسی رفت و آمد نمی کنند، خانواده ای که احتمالا سنتی هستند و افکارشان به قول خودتان قدیمی است و .... پس چه انتظاری می توان از همسر شما داشت؟ اگر شما به او فرصت دهید و خیلی عجول نباشید او هم به مرور می تواند این رفتارش را تعدیل کند و به سمت رفتارهای شما گرایش پیدا کند.

- شما که به این خوبی از ویژگی های اخلاقی خانواده همسرتان آگاهید و می دانید با خانواده شما متفاوتند، پس چرا اینقدر رفتارهای آنها برایتان آزار دهنده است؟! آنها را همانگونه که هستند، با همان ویژگی ها بپذیرید. اینگونه که من برداشت کردم رفتارهای آنها به قصد آزار شما نیست، ممکن است نوعی شیطنت هایی باشد که معمولا اوایل ازدواج از خانواده شوهر دیده می شود اما به مرور کمتر می شود. اگر شما بتوانید با آنها رابطه صمیمانه ای برقرار کنید و موضوعاتی که بینتان اتفاق می افتد را خیلی جدی نگیرید یا به آنها بگویید که از فلان حرف یا رفتارتان ناراحت شده ام، می بینید که می توانید لحظات بودن با آنها را به لحظات لذت بخشی تبدیل کنید. از این پس نیز سعی کنید رفتار خانواده همسرتان را از او جدا کنید و هیچگاه به خانواده اش اهانت نکنید. فقط گاهی به قصد درد دل و نه زیر سوال بردن شخصیت او و خانواده اش، از کردار آنها برای همسرتان تعریف کنید و انتظار دفاع از جانب او را هم نداشته باشید.

- از طرفی گفته اید که فقط برخی از رفتارهای همسرتان به پدرشان رفته است. پس نیمه پر لیوان را ببینید و مطمئن باشید که با رفتار مناسب شما همسرتان خواهد توانست برخی از دیگر ایراداتش را برطرف نماید.

- اینکه همسرتان در موقع عصبانیت نوشته است حالم از تو بهم می خورد خیلی نمی تواند صحت داشته باشد. این روش یک نوع تخلیه هیجانی و موقتی و گذرا است، او اینگونه سعی کرده است خود را آرام کند، شاید هم می خواسته شما آن را ببینید و به نوعی می خواسته توجه و محبت شما را به خودش جلب کند. مگر شما در موقع عصبانیت به او نگفتید که تو هم مثل فامیلات دیوانه هستی؟!!! شما هم که همزمان او و همچنین خانواده اش را زیر سوال برده اید. اگر کار او درست نیست، کار شما هم درست نبوده. هرچند بدانید که به مرور این حرف ها ممکن است میان زن و شوهر سردی بیاورد و باعث فاصله افتادن میان آنها گردد. پس به هم قول دهید که در بدترین حالات نیز به هم احترام بگذارید و حرف هایی نزنید که باعث کدورت شود و به سختی از یادتان پاک شود.

- خودتان نیز سعی کنید از این پس همسرتان را با کسی مقایسه نکنید. شما که در زندگی اطرافیانتان نیستید که ببینید آنها چگونه زندگی دارند. چه بسا اگر شما هم همیشه از زندگیتان در مقابل آنها تعریف کرده باشید، آنها نیز حسرت زندگی شما را بخورند. پس پشیمانی به دل خود راه ندهید و سعی کنید در کنار همسرتان از زندگی تان لذت ببرید. موفق باشید.

 

 

    

نظرات

ارزو (تایید نشده)
17 شهريور 1393

با سلام منم مشکلات زیادی گذروندم ۱۱ ساله ازدواج کردم ۳بار خودکشی کردم شوهرم به شدت خودخاه وزور گو من سعی کردم برای ارامش روحی خودم بجنگم تا کمی بدست بیارم تازه دست بزن هم داره یک هفتس به خاطر کتکی که خوردم سردردهای بدی دارم دوتا بچه دارم وبا وجود پدر ومادر کسی حمایتم نمیکنه همه راهی را امتحان کردم نحایتش باید یا بمیرم یا بسازم اما اینو میدونم که تا اخرین لحظه ی عمرم ازش متنفرم سرگرمی روزانم بچه هامن جای خابم رو جدا کردم ودیگه نمیخام مخاطب حرفاش باشم امیدوارم بعداز چند سال زندگی به نا امیدی نرسی مثل من ۰تلاشت موفق انشالا ولی اگر دیدی نتیجه نمیده خودت رو نجات بده...

mosavi
19 شهريور 1393

باور اینکه مادر دو فرزند ، سه بار خودکشی کند خیلی دردناک است!!! مگر در تاریخ مردی خودخواه تر و زورگو تر از فرعون سراغ دارید ؟! چظور آسیه در زندگی این فرد از زنان بهشتی شد؟! چطور حضرت موسی در دامان او رشد کرد؟

می بینی دوست عزیزم... این ما هستیم که خودخواه و زورگوییم! خودخواهیم چون می خواهیم همسرانمان همان باشند که ما می خواهیم! ...

قبول دارم که گاهی دنیا برایمان خیلی سخت و تنگ می شود اما پس جای خدا کجای زندگی ماست؟!!! اصلا توکل کجا کاربرد دارد؟!

اگر قرار بود همه چیز خوب باشد که دیگر صبر ، توکل ، ایمان و ... معنا نداشت...

به خودمون برگردیم و به جای جنگیدن با دیگران با نفس خودمون بجنگیم !! وقتی با نفست سر جنگ داشته باشی دنیا از در  آشتی و صلح وارد می شه!!!!!!!!!!!!!!

میهمان (تایید نشده)
07 بهمن 1392

چرا ما فقط یاد گرفته ایم شعار بدهیم

mosavi
14 بهمن 1392

چرا ما یاد گرفته ایم شعار بدهیم

پاسخ مشاور: خانم محسنیان

 

با سلام مجدد. دوست عزیز متاسفانه یکی از معایب مشاوره خانواده غیرحضوری این است که روی پاسخ مشاور فقط به یکی از زوجین است و به زوج دیگر دسترسی ندارد. بنابراین در چنین مواردی بیشتر بار تلاش برای پایداری آن زندگی، بر روی دوش یکی از زوجین قرار می گیرد و طبیعتا اولین تلاش یک مشاور حفظ و پابرجایی آن زندگی است... از طرف دیگر قبول کنید که از طریق مشاوره غیرحضوری و کتبی مشاور خیلی نمی تواند احساس درونی خود را به شما انتقال دهد و مجبور است از نوشتن برخی موارد صرف نظر کند و تا حد امکان کوتاه بنویسد.

من کاملا شما را درک می کنم و می دانم هفته ای دو سه بار دعوا کردن انرژی زیادی از شما گرفته است، آن هم در ابتدای زندگی که هر دختری بهترین لحظه های عمرش را در آن زمان ها تجسم می کند. من، هم به عنوان یک خانم (و هم به عنوان یک مشاور) می فهمم زمانی که شما نوشته ی همسرتان را دیدید چه حالی پیدا کردید و چقدر دلتان شکست. اما به عنوان یک مشاور (و نه به عنوان یک خانم) اعتقاد دارم که در آن لحظه ممکن است همسرتان چنین احساسی را تجربه کرده باشد یا نباشد، اما در هر صورت معمولا این احساسات گذرا هستند و خیلی نمی توان به آنها اعتماد کرد.

همانطور که در روایات هم به افراد توصیه شده است "در حال عصبانیت نباید تصمیمی گرفته شود"، زیرا اولاً شيطان به انسان بسيار نزديك است، و دوماً پس از اینکه عصبانیت فرد فروکش کرد به احتمال زیاد از آن گفته یا تصمیمش پشمیان خواهد شد، و در بسیاری از موارد راه برگشتی از آن تصمیم و گفته نخواهد داشت. توصیه ای که متاسفانه همسرتان عکس آن را انجام داد.

اما دوست گرامی در نهایت یادتان باشد

 زندگی که بنای آن بر اساس محبت بوده است، می تواند با محبت نیز ادامه یابد.

شاد و سربلند باشید.

ارسال نظر جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
16 - 14 =
پاسخ این سوال ریاضی را بصورت عدد وارد كنيد نه حروف. به عنوان مثال در پاسخ "دو + چهار =؟" وارد کنید "6".
کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,963,456

    اوقات شرعي