ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

الان 31 سالمه دیگه کسی نمیاد خواستگاریم

 

 الان 31 سالمه دیگه کسی نمیاد خواستگاریم

1392/12/13  |  1،773 بازدید

سوال:

سلام. دلم خیلی گرفته. یک پدر معتاد داغون داشتم که 3 سال پیش مرد. اطرافیان همش اذیتم میکردند تحقیرم میکردند سعی کردم خودمو بکشم بالا فوق لیسانس گرفتم ولی اعتماد به نفسم خیلی ضربه خورد خواستگارای دردبو داغون الانم 31 سالمه دیگه کسی نمیاد خواستگاریم بازم از تحقیر و کنایه خسته شدم با یک پسری دوست شدم 3 سال کوچیکتره میگه فقط دوستیم بیشتر اذیت میشم ولی تنهاییم ازارم میده کارم که شکر خدا نیست واقعا خستم.

 

پاسخ استاد مشاور(خانم الهامه محسنیان)

دوست عزیز سلام. درست است که تا جای کسی نباشیم نمی توانیم با تمام وجود او را درک کنیم، اما من می توانم این را درک کنم که احساس تنها بودن و بی یار و یاور بودن احساس خوبی نیست. من نمی توانم احساس واقعی شما را کاملا درک کنم، اما می فهمم که اکنون تقریبا چه حسی دارید و دوست دارم به شما کمک کنم کمی از این حس خارج شوید و کمی احساس سبکی کنید. پس سعی نمی کنم به شما راهنمایی خاصی بکنم فقط می خواهم به شما کمک کنم تا بتوانید جنبه های مثبت زندگی خود را کمی پررنگ تر ببینید. 

درست است که ازدواج کردن آرزوی طبیعی هر دختری است و مزایای زیادی می توان برای آن ذکر کرد و من به شما حق می دهم که از نداشتن خواستگار مناسب نگران باشید، اما قبول کنید که امروزه ازدواج کردن مزایای خاص خود را دارد و ازدواج نکردن هم مزایای خاص خودش را. کمی با خود فکر کنید و بدون اینکه فقط بخواهید خود را توجیه کنید خیلی صادقانه برای خود بیان کنید که ازدواج نکردن شما تا الان، چه جنبه های مثبتی برای شما داشته است.

مثلا می توانید به این جنبه نگاه کنید که درست است که تا اکنون ازدواج نکرده اید اما اگر از این پس، موقعیت مناسبی برایتان برای ازدواج پیش آمد شما فرصت آن را خواهید داشت که حداقل در انتخابتان دقت بیشتری بکنید و تصمیم عجولانه ای نگیرید. برخلاف خیلی هایی که اول ازدواج کرده اند، بعد به این فکر افتاده اند که آیا انتخابشان درست بوده است یا نه، و با آنکه پس از مدتی از انتخابشان پشیمان شده اند ولی به قول خودشان دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش! پس شما به نوعی چند پله از آنها بالاترید و هنوز برای زندگی آینده تان فرصت انتخاب دارید و به این موضوع آگاهی دارید که ازدواج نکردن به مراتب بهتر است از ازدواج نادرست کردن.

فکر نکنید که تنها راه خلاص شدن از تنهایی، ازدواج کردن است. ازدواج کردن می تواند یکی از راه های رهایی از تنهایی باشد، اما تنها راه نیست. افرادی هم هستند که ازدواج کرده اند اما هنوز حس می کنند تنهایند.

دوست عزیز، شاید دوستی با آن آقا هم برای مدتی شما را از تنهایی بیرون بیاورد، اما خودتان بهتر از هرکسی می دانید که جدا شدن از او پس از اینکه به او عادت کردید و به او وابسته شدید می تواند ضربه های روحی بسیار بدتری به شما بزند و در مدت دوستیتان هم همیشه باید نگران این موضوع باشید که او بالاخره شما را تنها خواهد گذاشت. من نمی خواهم حرف های کلیشه ای به شما بزنم و مطمئنا شما خودتان همه اینها را خوب می دانید، اما به هر حال زمانی می رسد که آن آقا تصمیم به ازدواج می گیرد و شما را ترک خواهد کرد و آن زمانی است که احتمالا تحمل دوری از او برایتان سخت و دردناک خواهد بود. پس چه کسی دلسوز تر از خودتان برای خودتان؟ خودتان را دوست بدارید و اجازه ندهید احساساتتان به این راحتی جریحه دار شود.

قبول دارم که احساس تنهایی احساس خوبی نیست، پس سعی کنید تنهایی خود را به بهترین روش ممکن پر کنید، با روشی بدون ترس و نگرانی از آینده آن. مثلا می توانید یک دوست دختر خوب برای خود پیدا کنید. حداقل آن این است که پس از مدتی از نظر روحی ضربه نخواهید خورد. به کلاس های مورد علاقه تان بروید، با دوستان و اقوام بیشتری ارتباط برقرار کنید، به تفریحات سالم بپردازید، به اندازه کافی استراحت کنید، به خوابتان اهمیت دهید، به تغذیه سالم اهمیت دهید، حتی سعی کنید از غذا خوردنتان هم لذت ببرید و طعم آنچه می خورید را با تمام وجود حس کنید، از طبیعت استفاده کنید، در هوای پاک نفس عمیق بکشید و ...    

پس تا زمانی که فرصت خوبی برای ازدواج برایتان پیش نیامده از زندگی اکنونتان لذت ببرید و شاد بودن را از خود دریغ نکنید. از طرف دیگر سعی کنید اعتماد بنفس خود را بالا ببرید تا حدی که تحقیر و کنایه دیگران نتواند حس بدی را به شما منتقل کند. قبول کنید که این زندگی شما بوده است و شما هم مانند هیچ کس در سرنوشتتان و اینکه در چه خانواده ای به دنیا آمده اید و ... دخیل نبوده اید. هر کسی می توانست جای شما باشد و شما هم می توانستید جای هر کس دیگری باشید.

کتاب های زیادی برای افزایش اعتماد بنفس وجود دارد. سعی کنید در این زمینه کتاب بخوانید. اما بطور کلی به خود اطمینان کنید و خودتان را جدی بگیرید. نکات مثبت خود را بنویسید و مدام آنها را مرور کنید و وقتی احساس کردید اعتماد بنفستان پایین آمده است آن ویژگی ها را برای خود یادآوری کنید. یکی از نکات مثبت شما که خودتان به راحتی از آن گذشته اید توانایی شما در کسب علم و تحصیل است. گرفتن مدرک فوق لیسانس چیز کمی نیست و به تنهایی می تواند چندین پله اعتمادبنفستان را بالا ببرد. حتما خیلی نکات مثبت دیگری در شما وجود دارد و خیلی ها و حتی خودتان از آنها بی خبرید. آنها را به خود یادآوری کنید و حتی در معرض توجه دیگران قرار دهید.

اگر سعی کنید از مشاوره حضوری هم بهره بگیرید انشاءالله سریعتر به نتیجه دلخواهتان خواهید رسید. در نهایت یادتان باشد گفتن همین که من اعتماد بنفسم پایین است باعث پایین تر آمدن اعتماد بنفس شما می شود. دعا کردن را درحق خود و دیگران فراموش نکنید. همانگونه که خداوند در سوره غافر آیه 60 می فرمایند:

"اُدعونِی اَستَجِب لَکُم: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم"

دوست گرامی اگر در قسمت نظرات بنویسید که این مشاوره چقدر توانسته است برایتان مفید باشد و چه نکات مثبت و منفی برایتان به همراه داشته است، سپاسگذاری می کنم. روزگارتان شاد و بر وفق مرادتان باد، انشاءالله.

 

 

    

نظرات

سوده (تایید نشده)
24 اسفند 1395

کسی که ازدواج کرده و پشیمونه خب می تونه طلاق بگیره آدم خودش بشه و عشق و صفا کنه این کشور فقط برای زنای مطلقه بهشته اگه نگاه مردم رو بی خیال شیم. پول کار سفرای خارج آزادی رابطه ی جنسی همه چی برات حلال می شه و ازاد

میهمان (تایید نشده)
30 خرداد 1394

سلام خانم محترم 31 ساله
عزیزم غصه نخور چیزی نشده به لطف خدا تو هم ازدواج میکنی و انشاالله به آرامش میرسی فقط از خدا بخواه مونس خوب نصیبت بشه به نظر من تنهایی و بی همسری خیلی خیلی بهتر و قابل تحملتر از اینه که همسر داشته باشی همه جوونی و عشقت رو به پاش بریزی و همه آیندتو با اون بدونی ولی یکدفعه بفهمی که مدتهاست داره به تو دروغ میگه و فریبت میده و زمانهایی که تو درگیر مشگلات زندگی و بچه ها بودی اون داشته با معشوقش گردش و تفریح میکرده!بعد هم تو همه باورهات تغییر میکنه و داغون میشی....و روزی صد بار به خودت میگی ای کاش هرگز ازدواج نمیکردم تا هرگز اینگونه از زندگی ساقط نمیشدم تازه در مقابل اعتراضت میگه کار حرومی نکردم!صیغه کردم ! حق شرعی و قانونیمه!همین.....
خلاصه عزیز نازنین غصه نخور ازدواج شروع دردسرهای اصلی زندگیه و اونقدرها هم که فکر میکنی راحتی و خوشی نمیاره از زندگیت لذت ببر.به خدا توکل کن و به عنوان یک انسان مستقل سعی کن مفید باشی حتی اگه هرگز ازدواج نکنی برای ازدواج باید پی ی خیلی چیزارو به تنت بمالی از جمله همین خیانت که گفتم و بدون بدترین درد و غصه برای یک زن با احساس و پاکدامنه ....به خدا میسپارمت و از صمیم قلب برات دعا میکنم که خدا همسری متدین و مهربان ووفادار نصیبت کنه انشاالله.

میهمان (تایید نشده)
26 خرداد 1394

سلام من خيلي زود ازدواج كردم شكر خدا همسرم هم تحصيلات داره هم پول كافي زندگيم هم زبان زده ولي خودم دوست داشتم مجرد باشم دنبال آرزوهام برم تو كشورهاي بيگانه برم دنبال ماجراجويي ولي بايد بمونم و وظيفه شوهر داري و مادري رو ايفا كنم خوش باش دختر ول كن شوهرو براي چي ميخاي بورو موسسه ها بورو يتيم خونه ها بورو محك بورو جاهي خيريه و خودتو مشغول كن ميخاي بري تو آشپز خونه چيكار كني

اذین (تایید نشده)
01 ارديبهشت 1394

سلام به همگی. من دختری هستم 27 ساله ، دانشجوی ارشد ، قیافم بدک نیست ، خیلی احساس تنهایی میکنم ، واقعا درک میکنم که دخترا چه احساسی دارند ، دوس دارم ازدواج کنم اما نمیدونم چرا قسمت نمیشه! اهل دوستی با پسر هم نیستم چون اعتقاد دارم فقط آبروی دختر تو خانواده و فامیل میره و هیچ فایده ای نداره . همینطور سنم بالا میره و من خیلی نگران این موضوع هستم .

سرورناظرى (تایید نشده)
16 مرداد 1394

سلام من يك افغانى هستم شيعه هستم ٢٦ سال دارم قيافه ام بدنيست خلى هم خوش اخلاق هستم هيچ كونه اعتياد ندارم پول هم درحدى زندگى خودم دارم من زن داشتم زنم تلاق شوازمن گيرفته يه دونه بچه هم دارم بچه پشى من هست الان موندم بااين بچه چيكاركنم اينجاهم كسى رو ندارم بامن ازدواج كن نه ميتونم سرى كاربرم نه ميتونم توخونه باشم

هناس (تایید نشده)
20 فروردين 1394

من یه دختر۳۱سالم چون تک دخترپدر مادرم راضی نشدن منو به هرکسی بدن همه دوستام  ازدواج کردن ولی من...

سینا (تایید نشده)
18 فروردين 1394

منم دوست دارم ازدواج کنم ولی چون توی یه حادثه نخاعم آسیب دیده و نمیتونم راه برم همه به چشم بیمار نگاه میکنن و کسی با امثال من ازدواج نمیکنه

30ساله مجرد (تایید نشده)
18 دى 1393

 الهام خانم من پسر مجرد30 ساله هستم البته باصداقت می گم پول ندارم،معتاد وسیگاری وقلیانی نیستم،بیکارم،دوست دختر ندارم،رفیق باز نیستنم،بداخلاق نیستم،غیبت نمیکنم،دروغ نمیگم،موی سرم داره،سفیدمیشه،دندانمم یکی یکی خراب شده که تابحال چهار تا دندان کشیدم  بازهم خداراشکر

میهمانسعید (تایید نشده)
08 آذر 1393

من.اول.بخدا.توکل.میکنم.وبعدانشاالله.حرفی.که.میزنم.یکی.دوتا.نخواهد.شد.فقدازاومیخواهم.اخلاق.داشته.واهل.نمازدیگرچیزی.اونمیخواهم

سبا (تایید نشده)
22 آبان 1393

بنظرم کسیکه به خودش اعتماد نداشه باشه بدبخت ترین فرد هست
من خودم اینجوری بودم ولی یه روز با خودم حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که من خودم باید به خودم احترام بذارم و این به دیگران انتقال میشه .

میهمان (تایید نشده)
30 شهريور 1393

کاش من جای توبودم ازازدواجم شدیداپشیمونم

ارسال نظر جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
11 - 11 =
پاسخ این سوال ریاضی را بصورت عدد وارد كنيد نه حروف. به عنوان مثال در پاسخ "دو + چهار =؟" وارد کنید "6".
کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,935,693

    اوقات شرعي