ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

تفاوت حکم حکومتی ولی فقیه و فتوای فقها

 

1389/11/29  |  1،318 بازدید

تفاوت حکم حکومتی ولی فقیه و فتوای فقها

 

مرجعیت و ولایت فقیه

یكی از سؤالاتی كه پیرامون نظریه ولایت فقیه مطرح می شود این است كه جایگاه مراجع تقلید و مجتهدین دیگر غیراز ولی فقیه، در نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه كجاست و آیا در صورت وجود ولی فقیه از یك سو و مراجع تقلید از سوی دیگر، تعارضی بین آنها وجود نخواهد داشت؟ آیا نتیجه و لازمه ولایت فقیه، پذیرفتن مرجعیت واحد ونفی مراجع تقلید دیگر است؟ اگر چنین نیست و از نظر این تئوری مردم می توانند علی رغم وجود ولی فقیه در جامعه، از اشخاص دیگری تقلید كنند، درصورت وجود اختلاف نظر بین ولی فقیه و مراجع تقلید، وضعیت جامعه چه خواهد شد و وظیفه مقلدین این مرجع چیست؟ و آیا می توان بین عمل به فتاوای مرجع تقلید و اطاعت از ولی فقیه جمع كرد؟ وسؤالاتی از این قبیل كه باز هم مانند بحث قبلی، حقیقت و روح همه آنها به یك مسأله باز می گردد و آن «تبیین رابطه مرجعیت و ولایت فقیه» است و با روشن شدن این رابطه، پاسخ این پرسش ها و نظایر آنها معلوم خواهد شد.

برای تبیین «رابطه مرجعیت و ولایت فقیه» باید ماهیت تقلید و كار علما و مراجع تقلید ونیز ماهیت كار ولی فقیه و تفاوت بین آن دو، و به دنبال آن تفاوت بین حكم و فتوا معلوم گردد.

در بیان ماهیت مسأله تقلید و كار علما و مراجع باید بگوییم كه كار مردم در مراجعه به علما و تقلید از آنان در مسائل دینی، از مصادیق رجوع غیر متخصّص به متخصّص و اهل خبره است كه در سایر موارد زندگی بشر هم وجود دارد. توضیح این كه: از آن جایی كه هر فرد به تنهایی در تمامی امور سر رشته ندارد و كسب تخصّص درهمه زمینه ها برای یك نفر ممكن نیست بنابراین به طور طبیعی و بر اساس حكم عقل، انسان ها در مسائلی كه در آن تخصّص ندارند و مورد نیاز آنهاست به كارشناسان و متخصّصان هر رشته مراجعه می كنند. مثلاً اگر كسی می خواهد خانه ای بسازد و خودش از بنّایی و مهندسی سر رشته ای ندارد برای تهیه نقشه و بنای ساختمان، به معمار و مهندس و بنّا مراجعه می كند. برای آهن ریزی آن به جوشكار ساختمان، و برای ساختن درهای اتاق و كمدهای آن به نجار، وبرای سیم كشی برق و لوله كشی آب و گاز نیز به متخصّص های مربوطه مراجعه می كند وانجام این كارها را به آنها واگذار می كند. ویا وقتی بیمار می شود برای تشخیص بیماری وتجویز دارو به پزشك مراجعه می كند. و درهمه این موارد، متخصّصان مربوطه دستور انجام كارهایی را به او می دهند و اونیز اجرا می كند. مثلاً پزشك می گوید این قرص روزی سه تا، این شربت روزی دو قاشق، این كپسول روزی یكی و  و بیمار هم نمی ایستد بحث می كند كه چرا از این قرص؟ چرا از آن شربت؟ چرا این یكی روزی سه تا و آن دیگری روزی یكی و ... ؟ نمونه هایی از این دست هزاران و صدها هزار بار به طور مرتب و روزانه در دنیا به وقوع می پیوندد و ریشه همه آنها نیز یك قاعده عقلی و عقلایی به نام « رجوع غیر متخصّص به متخصص و اهل خبره» است. واین هم چیز تازه ای در زندگی بشر نیست و هزاران سال قبل در جوامع بشری وجود داشته است. در جامعه اسلامی نیز، یكی از مسائلی كه یك مسلمان با آن سروكار دارد و مورد نیاز اوست مسائل شرعی و دستورات دینی است و از آن جا كه خودش در شناخت احكام تخصّص ندارد بنابراین به كارشناس و متخصص شناخت احكام شرعی، كه همان علما و مراجع تقلید هستند، مراجعه می كند و گفته آنان را ملاك عمل قرار می دهد. پس اجتهاد در واقع عبارت است از تخصص و كارشناسی در مسائل شرعی؛ و تقلید هم رجوع غیر متخصّص در شناخت احكام اسلام، به متخصّص این فن است و كاری كه مجتهد و مرجع تقلید انجام می دهد ارائه یك نظر كارشناسی است. این حقیقت و ماهیت مسأله تقلید است.

اما مسأله ولایت فقیه، جدای از بحث تقلید واز باب دیگری است. این جا مسأله حكومت و اداره امور جامعه مطرح است. ولایت فقیه این است كه ما از راه عقل یا نقل به این نتیجه رسیدیم كه جامعه احتیاج دارد یك نفر در رأس هرم قدرت قرار بگیرد ودر مسائل اجتماعی حرف آخر را بزند و رأی و فرمانش قانوناً مطاع باشد. بدیهی است كه درمسائل اجتماعی جای این نیست كه هر كس بخواهد طبق نظر و سلیقه خود عمل كند بلكه باید یك حكم و قانون جاری باشد ودر غیر این صورت، جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد. در امور اجتماعی نمی شود برای مثال یك نفر بگوید من چراغ سبز را علامت جواز عبور قرار می دهم و دیگری بگوید من چراغ زرد را علامت جواز عبور می دانم وسومی هم بگوید از نظر من چراغ قرمز علامت جواز عبور است. بلكه باید یك تصمیم واحد گرفته شود و همه ملزم به رعایت آن باشند. درهمه مسائل اجتماعی، وضع چنین است.بنابراین، ولی فقیه وتشكیلات وسازمان ها ونهادهایی كه در نظام مبتنی بر ولایت فقیه وجود دارند كارشان همان كار دولت ها و حكومت هاست؛ و روشن است كه كار دولت و حكومت صرفاً ارائه نظر كارشناسی نیست بلكه كار آن، اداره امور جامعه از طریق وضع قوانین و مقررات و اجرای آنهاست. به عبارت دیگر، ماهیت كار دولت و حكومت، و در نتیجه ولی فقیه، ماهیت الزام است و حكومت بدون الزام معنا ندارد. و این برخلاف موردی است كه ما از كسی نظر كارشناسی بخواهیم، مثلاً وقتی بیماری به پزشك مراجعه می كند و پزشك نسخه ای برای او می نویسد یا می گوید این آزمایش را انجام بده، بیمار هیچ الزام و اجباری در قبال آن ندارد و می تواند به هیچ یك از توصیه های پزشك عمل نكند و كسی هم حق ندارد به جرم نخوردن داروی پزشك یا انجام ندادن آن آزمایش او را جریمه كند یا به زندان بیفكند.

پس از روشن شدن ماهیت كار مجتهد و ولی فقیه و تفاوت آن دو، اكنون می توانیم ماهیت هر یك از «فتوا» و «حكم» و تفاوت آن ها را نیز بیان كنیم. «فتوا دادن» كار مجتهد و مرجع تقلید است. مرجع تقلید به عنوان كارشناس و متخصّص مسائل شرعی برای ما بیان می كند كه مثلاً چگونه نماز بخوانیم یا چگونه روزه بگیریم. بنابراین «فتوا عبارت است از نظری كه مرجع تقلید درباره مسائل و احكام كلّی اسلام بیان می كند». به عبارتی، كار مرجع تقلید مانند هر متخصّص دیگری، ارشاد و راهنمایی است و دستگاه و تشكیلاتی برای الزام افراد ندارد. او فقط می گوید اگر احكام اسلام را بخواهید این ها هستند اما این كه كسی به این احكام عمل كند یا نه، امری است كه مربوط به خود افراد می شود و ربطی به مرجع تقلید ندارد. آن چه از مرجع تقلید می خواهیم این است كه «نظر شما در این مورد چیست؟» اما نسبت به ولی فقیه مسأله فرق می كند. آن چه از ولی فقیه سؤال می شود این است كه «دستور شما چیست؟» یعنی كار ولی فقیه نه فتوا دادن بلكه حكم كردن است. «حكم» عبارت از فرمانی است كه ولی فقیه، به عنوان حاكم شرعی، در مسائل اجتماعی و در موارد خاص صادر می كند.

به عبارت دیگر، فتاوای مرجع تقلید معمولاً روی یك عناوین كلّی داده می شود و تشخیص مصادیق آنها بر عهده خود مردم است. مثلاً در عالم خارج مایعی به نام «شراب» وجود دارد. «شراب» یك عنوان كلّی است كه در خارج مصداق های متعدد و مختلفی دارد. مرجع تقلید فتوا می دهد كه این عنوان كلّی، یعنی شراب، حكمش این است كه خوردن آن حرام است. حال اگر فرض كردیم یك مایع سرخ رنگی در این لیوان هست كه نمی دانیم آیا شراب است یا مثلاً شربت آلبالوست، در این جا تشخیص این موضوع در خارج، دیگر برعهده مرجع تقلید نیست و حتّی اگر هم مثلاً بگوید این مایع شربت آلبالوست، سخن او برای مقلد اثری ندارد و تكلیف شرعی درست نمی كند، و این همان عبارت معروفی است كه در فقه می گویند «رأی فقیه در تشخیص موضوع،حجیتی ندارد.» و اصولاً كار فقیه این نیست كه بگوید این مشروب است؛ آن شربت آلبالوست؛ بلكه همان گونه كه بیان شد او فقط حكم كلی این دو را بیان می كند كه «خوردن مشروب حرام و خوردن شربت آلبالو حلال است» و هر مقلّدی در مواردی كه برایش پیش می آید خودش باید تشخیص بدهد كه این مایع، شربت آلبالو و یا مشروب است. یا مثلاً فقیه فتوا می دهد «در صورت هجوم دشمن به مرزهای سرزمین اسلام اگر حضور مردم ها در جبهه برای دفع تجاوز دشمن كفایت كرد حضور زن ها لازم نیست اما اگر حضور مردها به تنهایی كافی نباشد بر زن ها واجب است در جبهه و دفاع از حریم اسلام شركت كنند.» كار مرجع تقلید تا همین جا و بیان همین حكم كلّی است اما این كه در این جنگ خاص یا در این شرایط خاص آیا حضور مردها به تنهایی برای دفاع كافی است یا كافی نیست، چیزی است كه تشخیص و تصمیمش با خود افراد و مقلّدین است. اما ولی فقیه از این حد فراتر می رود واین كار ها را خودش انجام می دهد وبر اساس آن تصمیم می گیرد و فرمان صادر می كند و كسی هم نمی تواند بگوید كه كار ولی فقیه فقط بیان احكام است اما تشخیص با خود مردم است پس تشخیص او برای من حجیت ندارد؛ بلكه همه افراد ملزمند كه بر اساس این تشخیص عمل كنند. مثلاًً ولی فقیه حكم می كند كه در حال حاضر حضور زنان در جبهه لازم است؛ درچنین فرضی حضور زن ها در جبهه ها شرعاً واجب می شود. این، همان چیزی است كه گاهی از آن به «احكام حكومتی» یا «احكام ولایتی» تعبیر می كنند كه باز هم به همان تفاوت میان «فتوا» و «حكم» اشاره دارد. دراین جا تذكر این نكته لازم است كه در عرف ما بسیار رایج است كه به «فتوا» و رأی یك مجتهد در یك مسأله، اطلاق «حكم» می شود و مثلاً می گوییم «حكم نماز این است» یا «حكم حجاب این است»؛ ولی باید توجه داشت كه كلمه «حكم» در این گونه موارد، اصطلاح دیگری است ونباید با اصطلاح «حكم» كه در مورد ولی فقیه به كار می بریم اشتباه شود.

 

آيت الله مصباح يزدي - با تلخيص از کتاب نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه ص120

 

    

نظرات

ارسال نظر جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
- 9 = 6
پاسخ این سوال ریاضی را بصورت عدد وارد كنيد نه حروف. به عنوان مثال در پاسخ "دو + چهار =؟" وارد کنید "6".
کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,963,282

    اوقات شرعي