برای پدرم !/ادبی
ای استوار تراز کوه ،ای مهربا ن تر از باران ای پدر!
دستهای مردانه ات را که نشان تلاش واستقامت تو در برابر سختی های روز گار است به دستهای سرد من بسپار تا امنیت وآرامش را احساس کند ...
نگاه پر امیدت را که به دور دستهای موفقیت وپیشرفت دوخته شده به زلال نگاه من بدوز
تا آینده ای درخشان فرا روی خویش بیابم ...
بگذار بر چین وچروک پیشانی ات که خسته از سرد وگرم روزگار همچنان بخت بلند آرزوهایم را در آن می بینم بوسه بارا ن کنم ...
بگذار تا برای همیشه از تو بگویم از این همه غیرت ومردانگی وعظمتت ...
بگذار همیشه از تو احساس امنیت کنم وبا تو احساس داشتن ،احساس بزرگ بودن ،احساس قدرت وغرور ...
بگذار نام تورا همواره درکنار نام مادر به بزرگی یاد کنم که شما دو ستاره ی درخشان آسمان زندگی من هستید ...
وببخش بر من ببخش اگر گاهی صبوری ات را نادیده می گیرم و چشم هایم را از نگاه پر مهرت بر می تابم ...
بر من ببخش اگر گاهی دلت را که سرشار از مهربانی ورأفت است با خطاهایم می شکنم وپر توقعانه از تو طلب نداشته هایم را دارم ....
پدر ای آسمان مهر!ای بازوی استوار !ای قلب رئوف !
دوستت دارم وتمام آنچه امروز به داشتنش مفتخرم تنها گوشه ای از خوبی های بی دریغ تست که بر من ارزانی شده است ..
محبت ومردانگی ات را می ستایم وروزت راهرروز تبریک می گویم .....
وجیهه کلیدری
- 776 خوانده
نظرات
سلام دوست قدیمی خانم کلیدری
از مطلب زیبات لذت بردم
یاد ایام قدیم راهنمایی بخارایی و تمام اون خاطرات بخیر
ارسال نظر جدید