سخنان رهبر معظم انقلاب درباره ی حوزه
سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت ایت الله خامنه ای درباره ی حوزه
حوزه بايد دنيا را سيراب كند
تحقيق و اطلاع و آگاهى از حقايق و معارف عالم و وضع علمى دنيا از چيزهايى است كه براى حوزه علميه ضرورت دارد. حوزه علميه نبايد از مسائل علمى و جريانات علمى دنيا منزوى باشد، بايد در متن جريانات علمى قرار گيرد...
مجموعه حوزه نبايد مثل يك استخر جدا افتاده از جريانات علمى و فكرى جهان باشد، بلكه بايد درياى عظيمى باشد كه جريان هايى به آن وارد بشود و جريان هايى هم از آن خارج بشود، فكرهايى در آن وارد بشود فكرهايى هم از آن خارج بشود. شما بايد دنيايى را سيراب كنيد. (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار علما و مدرسين حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه 1/12/1370.)
حوزه علميه بايد كارخانه سازندگى انسان، سازندگى فكر، سازندگى كتاب، سازندگى مطلب، سازندگى مبلغ، سازندگى مدرس، سازندگى محقق، سازندگى سياستمدار و سازندگى رهبر باشد. حوزه علميه بايد به جايى برسد كه هميشه ده، بيست نفر شخصيت آماده براى رهبرى داشته باشد؛ كه اگر هر كدام از اين ها را در مقابل زبدگان اين امت بگذارند، بر او متفق بشوند كه براى رهبرى صلاحيت دارد.( بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع علما و مدرسان و فضلاى حوزه علميه قم در خجسته سالروز ميلاد حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه الشريف، 30/11/1370.)
روحانيت
[روحانيت] بودند كه با ستمگران به مبارزه برخاستند و پناه مظلومان و مستضعفان شدند.
از خصوصيات روحانيت شيعه اين بوده كه هميشه با مردم بوده است.
اگر زحمات حوزههاى علميه از آغاز تا امروز نبود، يقيناً چيزى از دين و حقايق دينى باقى نمىماند.
بهعقيدهى من يكى از واجبات هر طلبهيى اين است كه كتابهاى آقاى مطهرى را يك دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه كند.
حوزههاى علميه، مزرع علماى دين و پرورشگاه نهالهاى بالندهى فقاهت در آينده است.
روحانيون بايد دانشجويان را همانند فرزندان خود مورد محبت و عطوفت قرار دهند.
روحانيون مظهر اسلام هستند.
طلبه و روحانى، بايستى ساده باشند و مظهر سادگى روحانيت هم، سادگى طلبگى است.
عالم دين بايد فكر سياسى روشن و زنده و متناسب با زمان داشته باشد.
محبوبيت روحانيت در تجمل و اشرافيگرى او نيست، در سادگى و بىپيرايگى اوست.
نسبت شهدايى كه بعد از انقلاب، در كسوت روحانيت به شهادت رسيدند؛ بيش از دو برابر نسبت شهدايى است كه از بقيه ى قشرهاى مردم، به شهادت رسيدند.
وحدت دين و سياست اين است كه حوزههاى علميه هرگز از سياست دور نشوند.
وحدت حوزه و دانشگاه
وحدت حوزه و دانشگاه خيلى دشمن دارد. از كثرت دشمن، كشف كنيد كثرت اهميت را.
تبليغ
بايد با عمل و زبان تبليغ كرد.
برادرها، اگر پول و امكانات هنرى نداريم، اگر فعلاً ترجمهى قرآن، به زبان سعدى زمانه نداريم؛ مىتوانيم كه اخلاق داشته باشيم؛ «المؤمن بُشره فى وجهه و حزنِه فى قلبه». آن چيزى را كه بايد ابراز كنيد، با اخلاق سراغ دلهاى جوانان برويد؛ ما يك راه ميانبُر داريم و آن، زبان خوش است. روحهاى جوانها، وراى قالبهاى آنهاست؛ آن وقت، تبليغ انجام خواهد شد.
گاهى اوقات يك مبلّغ، كارى مىكند كه صد فقيه نمىتوانند آن كار را بكنند.
فلسفه
آميزش عرفان با فلسفه در فلسفهى جديد - يعنى فلسفهى ملاصدرا - بهخاطر اين است كه فلسفه وسيله و نردبانى است كه انسان را به معرفت الهى و خدا مىرساند؛ پالايش مىكند و در انسان اخلاق بهوجود مىآورد.
راه فلسفه بايد راه تدين و افزايش ارتباط و اتصال انسان به خدا باشد؛ اين را بايد در آموزش فلسفه، در تدوين كتاب فلسفى، در دروس فلسفى و در انجمن فلسفه رعايت كرد.
«فلسفه» براى نزديك شدن به خدا و پيدا كردن يك معرفتِ درست از حقايق عالم وجود است؛ لذا بهترين فلاسفهى ما - مثل ابنسينا و ملاصدرا - عارف هم بودهاند.
فلسفه و كلام و عرفان وجوه تفارقى دارند، وجوه اشتراكى هم دارند؛ ما بايد اينها را به عنوان علوم عقلى يا به يك معنا حكمت، كه شامل همهى اينها بشود، مورد توجه قرار دهيم و دنبال كنيم.
فلسفهى اسلامى پايه و دستگاهى بوده كه انسان را به دين، خدا و معرفت دينى نزديك مىكرده است.
نبايد بگذاريم فلسفه به يك سلسله ذهنيات مجرد از معنويت و خدا و عرفان تبديل شود؛ راهش هم تقويت فلسفه ى ملاصدراست؛ يعنى راهى كه ملاصدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است كه انسان را وادار مىكند هفت سفر پياده به حج برود و به همهى زخارف دنيوى بى اعتنايى كند.
فقه
آن اسلامى كه متكى به فقاهت و فقها نباشد، اسلام انقلاب نيست.
اسلام واقعى، اسلامى متكى بر دانش و بينش فقهاى اسلامى است.
فقاهت شيعه پايههاى بسيار مستحكمى داشته و دارد.
فقه سنتى يعنى فقهى كه بر اساس اسلام، حديث، متون و احكام اسلامى استخراج شود.
ما بايد به طرف هرچه بيشتر پياده كردن فقه اسلامى برويم.
منبع : http://farsi.khamenei.ir
- 751 خوانده
نظرات
ارسال نظر جدید